منافع فردی فعالیت های جمعی کدامند؟
2025-03-05رهیافت معرفتی مسئولیت اجتماعی چیست؟
2025-03-05📝 یادداشت دکتر نعمت الله فاضلی، با عنوان دانشگاهیان و رنج نقادی
🔹۹ مهر ۱۴۰۲
✅در گروه “مسئولیت اجتماعی دانشگاهیان” پرسیدند مسئولیت اجتماعی دانشگاهیان چیست؟. پاسخ زیر را دادم.
🔻هسته اصلی گفتمان مسئولیت اجتماعی شهروند عادی و دانشگاهی، مواجهه سازنده و خلاق با “رنجی جمعی” است. انسان مسئول، فردی است که اخلاقاً خود را موظف می داند یک یا چند رنج اجتماعی و جمعی را رنج خودش بداند و به نحو سازنده، خلاق، فعال و مسئولانه در برطرف کردن یا کاهش آن رنج می کوشد. کسانی در زمینه محیط زیست، بیکاری، فقر، بیماریها، خشونت ها و تبعیض ها کوشش می کنند رنج مردم از این بحران ها را بکاهند یا آن را بزدایند. اینها شهروندان مسوولیت پذیرند.
🔻ما دانشگاهیان چه رنج یا رنج هایی را در جامعه یا در گروههایی از جامعه، رنج خودمان دانسته و واکنشی سازنده، خلاق، فعال و مسئولانه نسبت به آن می دهیم؟
✅ دانشگاهیان دو گونه مسئولیت را می توانند پذیرا شوند:
🔻۱) در مقام شهروند می توانند مانند دیگر شهروندان رنج های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و زیست محیطی را پاسخگو باشند.
🔻۲) در مقام انسان دانشگاهی می توانند خود را مسئول “رنج ناآگاهی و جهل اجتماعی و سیاسی” مردم بدانند و برای کاهش یا زدودن آن بکوشند.
🔻مسئولیت دوم، سخت تر، پیچیده تر و پر مخاطره تر است، چه، نیازمند مواجهه ی انتقادی با خود، جامعه و دانش است. این نظریه رونالد بارنت است.
✅ رونالد بارنت، از شارحان آموزش عالی در کتاب “آموزش عالی به منزله حرفه انتقادی” (Higher Education as a Critical Business) می نویسد رسالت اصلی دانشگاهیان در هر رشته ای، اعم از پزشکی، مهندسی و علوم انسانی و اجتماعی نقد و نقادی است.
🔻استدلال بارنت این است که از طریق نقد است که ما توان تشخیص مسائل در جامعه را پیدا میکنیم و این راهبردِ نقد و نقادی است که گفت و گو را در دانشگاه و جامعه شکل می دهد و امکان تکوین و توسعه زبان دانشگاهی و زبان علم را فراهم میکند.
🔻از دیدگاه بارنت حرفه دانشگاهی در تمام رشته ها با مفهوم نقد هویت پیدا میکند. فرد دانشگاهی، در هر رشتهای، اگر بدون سویه انتقادی باشد، نمی تواند در چارچوب حرفهی عالیِ آموزش عالی ایفای نقش کند. البته دانشگاهیان میتوانند افرادی ماهر و متخصص بوده و خدماتی ارائه کنند. این مهارت، تخصص یا فناوری، میتواند بیرون از دانشگاه هم بدست آید، مثلا فرد می تواند تکنولوژیست شود و خدمات فناورانه ارائه کند.
🔻این ارائه خدمات و مهارت های تخصصی، ارتباط ماهوی با “وجه عالی” آموزش عالی ندارند. چیزی که آموزش عالی را “عالی” می کند و آن را به پیش می برد تکنولوژی نیست، بل گسترش نقد و نقادی و فرهنگ انتقادی در آموزش و پژوهش است.
🔻 در حوزه آموزش، نقد یعنی “آموزش و پرورش تفکر انتقادی و مستقل”. یعنی دانشجویان بیاموزند چطور در برابر گزاره هایی که میشنوند و میخوانند و دانشی که به آنها عرضه می شود و با آن مواجهه پیدا می کنند، قدرت تجزیه و تحلیل پیدا کنند و در عین حال تفکر مستقل داشته باشند، یعنی بکوشند خودشان به عنوان فردی مستقل، دیدگاه و چشم انداز خود را خلق و ابداع کنند.
✅ آموزش تفکر انتقادی و تفکر مستقل رسالت استادان و دانشگاه است.
🔻در حوزه پژوهش هم همین است، یعنی کشف حقیقت و جستجو و پرسشگری، که چیزی نیست جر نقادی کردن. پژوهش یعنی مواجهه با آرای موجود و تلاش برای این که ببینیم چه نقدی به آرای موجود به لحاظ معرفت شناختی وارد است و برای پیش بردن مرزهای دانش بکوشیم.
🔻از دیدگاه بارنت ما نسبت به جامعه هم رسالت و وظیفهی نقد و نقادی را داریم. این که جامعه را چگونه بفهمیم و چه تصویری از جامعه ارائه کنیم، وظیفه استادان است. تصویر هایی که رسانه ها یا مردم در گفت و گو های عادی شان از جامعه و واقعیت ها اجتماعی و طبیعی خلق می کنند، لزوما عالمانه و واقع بینانه نیستند. این تصویرها را معمولا سیاست ها، ایدئولوژیها، حکومتها، احزاب و فعالان سیاسی ابداع و ترویج می کنند.
🔻رسالت دانشگاه به عنوان نهاد مستقل، به قول دریدا، “کارخانه دلیل آوردن”، این است که تصاویر موجود را پشت سر بگذارد و تصویر دیگری بر پایه متدولوژی و معرفت شناسی و دستگاه های علمی از جامعه ارائه کند و موقعیت تاریخی و اجتماعی جامعه را فهم پذیر سازد.
این کار یعنی “نقد جامعه” و “نقد دانش”. این دو وقتی کامل می شود که با “نقد خود” همراه باشد. نقدِ خود، یعنی انسانهای دانشگاهی به باز اندیشی در باره پیش فرض ها و مفروضات ذهنی، ایدئولوژیک، اخلاقی و سیاسی شان بپردازند و دائما وجود خودشان را پالایش کنند.
✅ اگر در یک چشم انداز ایده آل انسان دانشگاهی و نهاد دانشگاه را بخواهیم بر پایه مفهوم نقد فهم کنیم، آنوقت با این پرسش روبرو هستیم که دانشگاه با کمک نقد یا با راهبرد نقد به کدام رنج های جامعه میتواند بپردازد.
🔻پاسخی که من میتوانم بدهم این است که همه رنج هایی که بخصوص بر جامعه ما تحمیل می¬شود ناشی از این واقعیت است که جامعه ما هنوز این ظرفیت و توانایی را پیدا نکرده است که به کمک عقلانیت مدرن،گفتمان دانشگاه و دستگاههای معرفتی و روش شناختی علم جدید، خودش را نقادی و سیاست ها را ارزیابی انتقادی کند.
بنیان بخش بزرگی از رنج های جامعه ما فقدان درگیری جدی با عقلانیت مدرن و عقلانیت انتقادی است.
✅ مسئولیت انسان دانشگاهی، نقادی کردن و گسترش فرهنگ نقد در دانشگاه و جامعه است.
🔻در کتاب “زندگی سراسر فهم مسئله است” مفهوم نقد را با مسئله شناسی توضیح داده ام. که وظیفه انسان دانشگاهی در بعد آموزش، پرورش انسان های مسئله شناس است و در بعد پژوهش هم خود انسان دانشگاهی باید مسئله شناس باشد.