شکاف بزرگ
2025-02-26به تمام معنا معلم بود
2025-02-26📝 یادداشت دکتر نعمت الله فاضلی، با عنوان مولف کیست؟
🔻۲۰ مرداد ۱۴۰۲
✅ روزگار غریبی است. عده زیادی دست و پا می زنند اسم و رسمی میان اهل قلم برای خود دست و پا کنند. گاه به هر قیمتی. از خرید کتاب و مقاله سفارشی گرفته تا سرقت و سرهم بندی کردن مطالب از این و آن.
🔻برخی هم کژراهه های عجیب تر می روند و می کوشند از راه فحش دادن به این و آن شاعر و ادیب و مولف سرشناس، و هیاهو و هوچی گری، خود را “مولف” و متفکر جا بزنند، در حالی که عقده ها، حسادت ها، جاه طلبی ها و حقارت های شان راهنمای آنهاست و جز پوچی چیزی در چنته ندارند.
🔻اینها غافلند یا خود را به تغافل می زنند. اینها سرشان به سنگ می خورد و راهی به دهی نمی برند، چه، می دانیم “ذهن جامعه” اینها را دور می ریزد و مقام “مولف” را به آنها اعطا نمی کند.
✅ خلاصه بگویم. فضای مجازی، شبکه های اجتماعی، رسانه ها، ناشران و کتابفروش ها هر روز اقیانوسی از متن ها را درون جامعه سرازیر می کنند.
🔻 هزاران نام و نویسنده این متن ها را می نویسند. اما اندکی از این نام ها اقتدار و مرجعیت دارند و متن های شان خوانده و اثرگذار می شود. چرا؟
🔻چرا هر کس بنویسد، “مولف” نمی شود و نیست؟
🔻پاسخ دم دست این است که متن های فاخر، زیبا، خلاق، بدیع، جالب، خواندنی و اصیل هستند که خوانده می شوند و مابقی را “ذهن جامعه” غربال کرده و دور می ریزد.
✅ همین طور است، اما قصه به این سرراستی و سادگی نیست. “ذهن جامعه” متن هایی را زیبا، خواندنی، اصیل، جالب و … می بیند و می پسندد که مولفانی با منش متمایز، شخصیتی ویژه، خاص بودگی و زندگی یکتا دارند، کسانی که به قول کاستیکا براداتان در کتاب “جان دادن در راه ایده ها”، برای خلق متن های شان زجرها کشیده و رنج ها برده اند.
🔻آنها که به قول زیتا هیتس در کتابش “لذت تفکر”، “روحیه متفکرانه” دارند و می دانند “انسانیت ما وقتی بهتر خودش را نشان می دهد و لذتبخش است که با محدودیت های جدی رو به رو می شویم”.
🔻”ذهن جامعه”، کسانی را که همرنگ جماعت اند، پس می زند، و کسانی را “مولف” می شناسد که متفاوت می اندیشند.
✅ این متفاوت بودن و خاص بودگی را جدی بگیرید و بگیریم. از همرنگ جماعت بودن بپرهیزیم. ارنست دیمنه در شاهکارش، “هنر فکر کردن” نکته شگفتی را بیان می کند. می نویسد: “هنر فکر کردن عبارت است از هنر خود بودن”.
🔻این سخن جا افتاده ای است که به “گفته ها نگاه کنید نه به گوینده”. یعنی مهم نیست چه کسی می گوید، مهم این است که چه چیزی می گوید.
🔻ذهن جامعه می داند نیم این سخن درست است. بله، مهم است که چه گفته می شود، اما چه کسی می گوید هم مهم است. گوینده نباشد، گفته ها هم فاقد اقتدارند. نیلون و. ژیرو در کتاب “جعبه ابزار نظریه” می نویسند “گوینده تضمین کننده اصالت و معنای نهفته در پس متن هاست”.
🔻بله، خوانندگان هم معنای خودشان از متن ها را برساخت می کنند و “مولف”، تعیین کننده معنای نهایی متن نیست، اما هر نوشته ای خوانده نمی شود. متن ها برای آن که خوانده شوند نیازمند مولف و اقتدار او هستند.
🔻هر کس کتاب و مقاله و یادداشت بنویسد مولف نیست. این را حتی عامه مردم هم می دانند. اصلا اگر رولان بارت هم “نویسا” (writer) و “مولف” (author) را تفکیک نمی کرد، ما و عامه اهل فکر می دانستیم این دو، دو چیز متفاوت و حتی متضادند.
🔻کسانی که گزارش کار می نویسند، کتابچه های تبلیغاتی تهیه می کنند، دفترهای راهنمای توریستی یا از این قماش مطالب می نویسند، حتی اگر خلاقانه هم باشد، “مولف” نیستند.
🔻حتی بیشتر. آنها که مدام از طریق رسانه ها و مطبوعات و تلویزیون های رسمی، با القاب و عناوین بزرگ اندیشمند، شاعر، ادیب، نویسنده و متفکر خطاب و معرفی می شوند، ذهن جامعه اغلب آنها را غربال می کند و با بی اعتنایی و تمسخر، به زباله دان می ریزد. ذهن جامعه اینها را مولف نمی شناسد.
✅ پس چه چیزی مولف را می سازد؟ و چگونه کسی در مقام مولف جایگاهی در جامعه کسب می کند؟
🔻می دانیم که حکیم فردوسی، علامه دهخدا، محمدعلی اسلامی ندوشن و محمد حسین پاپلی یزدی و محمود دولت آبادی، مثال هایی از میان هزاران مولف دیگر، مولف اند، اما نویسندگان هزاران مقاله علمی پژوهشی دانشگاهی مولف نیستند، مگر انگشت شماری از آنها.
🔻اینها مولف اند، زیرا روحیه و زندگی متفکرانه دارند، رنج کشیده اند، سخت کوش بوده اند و “خود بودن” را انتخاب کرده اند.
✅ با رابرت نیزبت کاملا همدلم. در کتاب جامعه شناسی به مثابه فرم هنری” وجوه اشتراک دانشمندان علوم اجتماعی و مولفان ادبی را دقیق بیان می کنند. مهمترین ویژگی مشترک شان این است که آنها مولف اند، چشم انداز و بینش دارند و سبک مند می نویسند.
🔻ذهن جامعه، مولف را از نامولف تشخیص می دهد. راه و روش مولف شدن را بیاموزیم تا مجبور نباشیم کژراهه های هوچی گری، سرقت ادبی، سرهم بندی کردن و بی راهه ها را برویم. “متن” و “منش” در تعامل با هم ما را مولف یا نامولف می سازد. ذهن جامعه به این تعامل توجه عمیق دارد.
🔻مولف شدن نیازمند اقتدار است. اقتدار را جامعه به مولف می دهد و جامعه هم رایگان اقتدار را بذل و بخشش نمی کند. مولف کسی است که جایگاهی در جامعه برای خود می سازد. این جایگاه از نوشته ها و اندیشه ها و زندگی و منش ساخته می شود.