معلم مقاوم
2025-02-24🔶سواد انتقادی بــرای جامعه وجه رهــایی بخش دارد🔶
2025-02-24📝 یادداشت دکتر نعمت الله فاضلی، با عنوان سفرنویسی
🔻۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
✅ می خواهم از سفر و نوشتن بگویم. شما بگویید چطور شروع کنم. اهان، فهمیدم. از اولین تجربه ام آغاز می کنم. اولین ها دشوارند، اما همیشه تاثیرگذار و ماندگارند. می گویند، درست هم می گویند، همه کارهای بزرگ با اولین گام های کوچک شروع می شوند.
🔻گام نخستم برای نوشتن در دوره ی کارشناسی ارشد بود؛ همان که مرا با سفرنامه نویسی آشنا کرد.
🔻وقتی پایان نامه ارشدم درباره ابولحسن علی ابن حسین مسعودی، مورخ و جهانگرد قرن چهارم را می نوشتم، دریافتم سفر و نوشتن نسبتی وثیق با هم دارند. در مقدمه کتابش، “مروج الذهب” می نویسد بیست و پنج سال در سیر و سفر بوده و خورشید وار از شرق تا غرب را پیموده است.
🔻کتاب “اخبارالزمان و من آباده الحدثان” او سی جلد است. مسعودی چنان نقش ماندگاری به جهان نهاد که مجسمه ی باشکوهی از او در بام موزه وین ساخته اند.
🔻قلمش سحرآمیز و مشاهداتش اعجاب انگیز است. از کودکی شوق نوشتن داشتم اما خواندن کتاب های مسعودی، “مروج الذهب” و ” التنبیه والاشراف” اشتهای نوشتنم را چند برابر کرد.
🔻همان بود که وقتی اولین سفرم انجام شد و به بریتانیا رفتم دیوانه وار نوشتم چنان که دیسک گردن گرفتم و از کار افتادم.
✅ کتاب “مردم نگاری سفر” (۱۳۹۱) و “خیابان های مه آلود” (۱۴۰۱) محصول همین اشتهای سیرناپذیرم بود. از آن زمان بود که دغدغه سفر و نوشتن به جانم افتاد. البته، برایم نه سفر، حکم گردش داشت و دارد و نه نوشتن صرفا ذوق ورزی است. هر دو را برای آموختن، نقادی و نقد ورزی می خواهم. قصه اش را در کتاب “بسیار سفر باید” (۱۳۹۶) گفته ام.
🔻خواندن سفرنامه های مسعودی نویسنده، و دقیق تر بگویم دوست دار نویسندگی ام کرد. از آن زمان دانشجویانم و همه را هم به نوشتن تشویق می کنم. هر قدر می نویسم بیشتر درمی یابم که نوشتن “نو شدن” است و نجاتبخش و درمانگر. به قول چارلز بوکوفسکی، شاعر و نویسنده آلمانی تبار آمریکایی:
نوشتن
اغلب تنها چیز میان تو
و امر ناممکن است
هیچ شرابی،
هیچ عشقی،
و هیچ ثروتی
نمی تواند چنین باشد.
هیچ چیز نجاتت نمی دهد
جز نوشتن.
دیوارها را
از فروریختن باز می دارد.
جلوی نزدیک شدن مردم را می گیرد.
تاریکی را فرومی پاشد.
نوشتن یگانه روان پزشک است،
و پر مهرترین خدایان.
🔻 همین است که نویسنده ها هر فعالیتی کنند، مقصود نهایی شان نوشتن است. سفر هم که می روند یا برای ساختن مواد و مصالحی برای نوشتن می روند؛ یا بعد آن را می نویسند. این نکته به ویژه و بیش از هر چیز درباره ی سفر صدق می کند. اطمینان دارم مسعودی هم آن همه بلا و بدبختی سیر و سیاحت را به جان خرید که چیزهای دندان گیر گیرآورد و بنویسد.
✅ میشل دوسرتو می نویسد: “عمل نوشتن به خودی خود، اساسا و ذاتا نوعی سفر است و بر عکس. سفر همیشه نوعی نوشتن محسوب می شود”(۱۳۹۹: ۳۹).
🔻سفرنوشته ام به کردستان هم مصداق همین سخن دوسرتو و ادامه راه مسعودی است.
🔻کردستان که رفتم قصد نوشتن نداشتم. در سفرهای قبلی ام به سنندج آرزو کردم کاش روزی درباره سنندج بنویسم اما نمی دانستم چه زمانی. اما این بار ذوقم گل کرد و نوشتنم آمد.
🔻نوشتن خلاق این طور است؛ خودش جاری می شود. مثل شعر. بقیه همراهان با موبایل های شان عکس می گرفتند تا تجربه ها و مشاهدات شان را ثبت کنند، و من هم با موبایل تجربه ها و مشاهداتم را نوشتم. رابطه چندان خوبی با تصویر ندارم.
✅اما نوشته هایم، سفرنامه نبود. نه تنها قواعد سفرنامه نویسی را نداشت، قواعدی که شرح سفر از ابتدا تا انتها داستان گونه می گوید، بل از اساس با سفرنامه فرق داشت.
🔻کارل تامپسون در کتاب “سفرنامه نویسی” (۱۳۹۶) می گوید سفرنامه، روایت نویسنده از سفر به کشور خارجی است نه سفر به شهری از مملکت خودت. روایت های مثل نوشته هایم از کردستان “سفرنویسی” است.
✅ کارم مساله شناسی و مردم نگاری است. سفرنوشته کردستانم هم چنین چیزی از آب درآمد. سفرنوشته ها دو گونه اند: ادبی و مردم نگارانه. اولی شبیه رمان و داستان است که لذت روایی دارد، اما مستند به تجربه های واقعی نویسنده است. دومی (مردم نگارانه) فاقد تزیینات ادبی است و “علمی تر است و حالت گفتمانی دارد” (همان ۳۸). به هر حال، هر دو “روایتی اول شخص و ظاهرا غیرداستانی ” اند (همان).
🔻از کوزه همان برون تراود که در اوست. ذهن و زبان یا کوزه من هم پر از کلمات گفتمان انسان شناسی و مطالعات فرهنگی است. قصه هایی که از کردستان و کرمانشاه گفتم به زبان گویش دانشگاهی است، نه ادبی. البته، با سبک و سیاق مردم نگارانه، سبکی که زبان دانشگاهی و ادبی را درهم می آمیزد. این که معجون ساخته و پرداخته تا چه میزان لذتبخش است یا نیست، بر عهده ی داوری و پسند خواننده است. کوشیده ام اول شخص باشد و برخوردار از استعاره ها و تمثیل های مناسب.
✅ سفرنوشته ام همچنین “مساله محور” است. هر جستار آن تلاش می کند مساله ای را صورت بندی کند؛ البته به اجمال.
🔻در کتاب “زندگی سراسر فهم مساله است”(۱۳۹۹) گفته ام که مساله و مساله شناسی چیست. بگذارید خلاصه بگویم که مرادم از مساله، تضادها و تنش های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی نهفته در بطن و متن زندگی جمعی است که با تامل در آنها و آشنایی زدایی، فهم پذیر می شوند. هر جای ایران می توان مساله ها را دید، اما در کردستان علنی و عریانند.
✅ مخاطبم هم در این سفرنوشته عموم مردم و “عامه اهل فکر” است نه صرفا دانشگاهیان متخصص. آرمان نویسندگی ام این است که عامه بفهمند و خواص هم بپسندند. امیدوارم شما هم بپسندید.
🔻 ناگفته نماند که سفرنویسی ام در کردستان ادای دین به مردم کردستان و ملت ایران هم هست. فراگیری فقر، فساد و فلاکت و فرودست سازی سیتماتیک امروز ایران وجدان هر انسانی را می رنجاند به ویژه دانشگاهیان که وظیفه شان دفاع از جامعه است؛ دفاع دانایی محور و دانش بنیان.
🔻می خواستم صدای فرودستان باشم. نوشتن از مساله ها، کنشگری است. نوشتن، اگر نقادانه باشد، کنش رهایی بخش و انسانی است. مقصودم سرگرم سازی خودم و خوانندگان نیست و نمی توانست باشد.
✅ همچنین سفرنوشته هایم را همین که داغ از تنور تاملاتم بیرون می آمد در کانال تلگرامم می گذاشتم. صدها و هزاران نفر می خواندند. سفرم این گونه پاره ای از حوزه عمومی می شد. از کردستان و سراسر ایران پیام می دادند و می دیدم سفر، کلاس درس شده و می توانم بیاموزم و بیاموزانم.
🔻 روزگار سختی است و سخت محتاج با هم بودنیم. دنیای دیجیتال با همه دشواری هایش، حداقل مزیت بزرگ مراوده مجازی و محبت معرفتی را مهیا کرده است.
🔻سفرنوشته هایم را با دغدغه و درد می نوشتم و نشر مجازی می دادم. امیدم بود که الهام بخش و امیدزا باشد. چنین هم می شد.
🔻کافی است درد مشترک و دغدغه انسانی و انسان ها در جان وجودمان جایی گرفته باشد. این اگر باشد، سخن ها از دل برمی آید به جان ها سرازیر می شود.