فضای نوروزی
2025-02-22نوروز شاعرانه
2025-02-22📝 یادداشت دکتر نعمت الله فاضلی، با عنوان آگاهی نوروزی
🔻۹ فروردین ۱۴۰۲
✅ نوروز همان طور که گفتیم “نو” و ” شدن” است. این شامل “آگاهی” نیز می شود. “آگاهی جامعه” در نوروز نو می شود، مغز جامعه هر نوروز پوست اندازی کرده و لایه ای تازه را تجربه می کند و تاروپود تازه ای می تند. جامعه در نوروز خوداندیشی و خودکاوی نموده و چرتکه جمعی به محاسبه سود و زیان هایش می پردازد.
🔻تنها جامه های ما نیستند که هر نوروز کهنه می شوند و واجب التعویض، باورها و ارزش ها و هنجارهای ما نیز هر نوروز بوی کهنگی می گیرند و زمینه برای محو شدن یا تغییرشان فراهم می شود. البته نو نوار شدن ارزش ها و باورها مثل لباس ها به چشم نمی آیند و ظهور و بروز ارزش ها و باورهای نو نیز ملموس و قابل اندازه گیری نیست، اگرچه رخ می دهند و رخ می نمایند. اگر چنین نبود انقلاب مشروطه، انقلاب سوادآموزی، انقلاب کلانشهری، و جنبش زنان، جنبش محیط زیست، جنبش سبز، جنبش زن، زندگی، آزادی و ده ها تحول ریز و درشت دیگر نداشتیم.
✅ این که امروزه بدیهی است زنان باسواد شوند یا در فضاهای شهری و شغلی حضور یابند به خاطر نو شدن ارزش ها و آگاهی های جامعه ست. این که حقوق کودکان و حقوق حیوانات در گفتمان فرهنگی جامعه مطرح است؛ یا تنبیه بدنی زنان و کودکان، زشت و ناپسند و نفرت انگیرند، به خاطر نوروزهای بسیاری است که پشت سر گذاشته و مجبور به تجدید نظر در آگاهی ها، ارزش ها و باورهای مان شده ایم.
🔻این که استبداد را پلیدی می دانیم و حتی اگر جامه قدسی هم به تن کند چیزی از پلیدی آن نمی کاهد، به خاطر نو شدن افکار و تحول ارزش ها و آرمان های جامعه است. “آگاهی جامعه” نرم نرمک، و نوروز به نوروز تغییر کرده تا اینجا رسیده ایم که “آزادی” و “دموکراسی” مقدس ترین واژه ها و آرزوهای ما شده است.
🔻 نوروز به نوروز واژه های تازه ای در زبان مان ظاهر شده و کم کم جا باز کرده و جا افتاده اند. دویست سال پیش مفاهیم ملت، جمهوری، شهر، کلانشهر، انتخابات، مجلس، آزادی، دموکراسی، شهروند، دولت، رسانه، مطبوعات، آموزش، یادگیری، و حتی زن و کودک در زبان و گفتمان عمومی وجود نداشت و نامفهوم بود.
✅ نوروز می آید و اندیشه های نو می آورد. “لحظه نوروزی” فقط “تحویل سال” نیست، “تحول حال” ، تغییر زبان، دگردیسی آگاهی، زیر و رو شدن ارزش ها و باورها و شالوده شکنی از فرهنگ مسلط هم هست. برخی سال ها این تحول کند و پنهان است، و برخی سال ها تند و عریان.
🔻نوروز ۱۴۰۱ آبستن “آگاهی نو ” بود و در شهریور همان سال این آگاهی ظاهر شد. نوروز ۱۴۰۲ هم آبستن آگاهی تازه ای است. منطق فرهنگی نوروز، زایش آگاهی های تازه است.
✅ آدم ها در فردیت شان نیز در نوروز تامل می کنند و به آگاهی تازه می رسند. “بازاندیشی ” پاره ای از لحظه نوروزی است. این که از تجربه ها، شکست ها و کامیابی های سالی که گذشته می آموزیم و برای سال جدید تصمیم های تازه می گیریم و آرزوهای نو می کنیم و خواسته های مان را سبک سنگین کرده و برنامه ای می ریزیم، یعنی آگاهی تازه ای پیدا کرده ایم.
🔻فارغ از این که تحولات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، ما را وادار به تغییر و چاره جویی و خلاقیت می کند، و اغلب نیز این تغییر و چاره جویی عملا موکول می شود به بعد از سال جدید، فارغ از اینها، خود تحول سال و “لحظه نوروزی”، ما را به آگاهی جدید فرا می خواند؛ چه این که اقتضای نوروز، نوآوری و نوجویی و طراوت و تازگی است.
✅ شوق ما در نوروز برای دیدار از مکان ها، از مردم، از فرهنگ ها و از چیزهای تازه، ریشه در اشتیاق نهفته در “آگاهی جامعه” است؛ آگاهی که نو شده و از تکرار تجربه های مسلط و جاری و مکرر گریزان است و خواهان عبور کردن از وضع موجود و خلق موقعیت و وضعی دیگر است. عنصر کانونی “آگاهی نوروزی”، شوق تغییر و به در آمدن از عادت ها و ذهنیت های مانوس و مکرر است.
🔻البته، این آگاهی جدید هرگز فورا به صورت تمام و کمال جامه عمل نمی پوشد و اغلب برای مدت های مدید در “افق جامعه” سرگردان می ماند. سون-اربک لیدمن در کتاب “سبکی فکر، سنگینی واقعیت” (۱۳۸۵) علت به کرسی ننشستن آگاهی ها و تحقق نیافتن فوری آنها را ناشی از سبکی آگاهی و فکر می داند؛ این که کلمات و ایده ها و اطلاعات سریع و آسان شکل می گیرند و رواج می یابند؛ در مقابل واقعیت های عینی، متصلب و سرسخت و مقاوم اند و به سادگی تسلیم آگاهی های تازه نمی شوند. عادت ها، قدرت ها، منافع و نیروهای مسلط و تثبیت شده جامعه، تغییر و آگاهی های جدید را مغایر منافع و موقعیت شان می دانند و احساس می کنند و در مقابل موج آگاهی های تازه سرسختانه می ایستند.
🔻با وجود این، نوروز کار خودش را می کند و هر سال بستری برای آگاهی جدید می آفریند و بذر و نهال ایده های نو کاشته در دل ها و ذهن و زبان جامعه تکوین می یابد، اگرچه ممکن است آنها به سادگی نرویند و درخت باروری نشوند.
لحظه نوروزی، لحظه تجدید حیات آگاهی جامعه است حتی اگر این تجدید آگاهی ناچیز بنماید یا حتی نارس بماند.