آقای ایران منش چطور شد که این طور شد؟
2025-02-18مدرس چگونه سیاست را عین دیانت می دانست؟
2025-02-18📝 یادداشت دکتر نعمت الله فاضلی، با عنوان سرمشق ادب و ادب عامه بود
🔹۱۸ تیر ۱۴۰۱
✅ استاد حسن ذالفقاری خیلی زود رفت. همین امروز شنبه هجدهم تیر ماه. هنوز شصت سالش نشده بود. بسیارها آفرید و یادگار گذاشت اما نانوشته هایش چند ده برابر بود. فرهنگ و ادب عامه ایران از برجسته ترین دلدادگانش را از دست داد. همیشه می گفت و باور داشت «ثروت ماندگار مردم ایران، زیر زمین نیست، زیر زبان شان است»؛ و وظیفه محققان ادب عامه می دانست که این گنج پنهان را از زیر زبان مردم بیرون بکشند. باور داشت «زبان مردم پر است از زیبایی و هنر». با او بخاطر علایق مشترک مان به فولکلور دوست شدیم. مرا عضو تحریریه مجله «فرهنگ و ادبیات عامه» کرد، مجله ای که بنیانگذارش بود و تا همین امروز آن را می چرخاند. اولین نشریه تحقیقات و دانشگاهی معتبر در زمینه ادب عامه ایران است.
🔻سال هاست به این نتیجه رسیده ام که دانشگاهیان اصیل و واقعی، خُلق و خوی رشته و علایق دانشگاهی شان را پیدا می کنند. تجربه ام این را می گوید. پژوهشگر تمام عیار و عاشق بی اختیار ادب عامه بود. از جنس محمدجعفر محجوب و ابوالقاسم انجوی شیرازی و استاد علی بلوکباشی. همین عشق، منش او را متأثر کرده بود. ادب عامه، ادب است. ادب به معنای «سفره نیکی هاست که مردم گرد آن جمع می شوند و همگان آن را نیکو می شمارند». ادب عامه سفره نیکویی های مردم، قصه ها، لالایی ها، ترانه ها، آهنگ ها، افسانه ها و چیستان ها و همه نیکویی هایی است که در هنر و زبان مردم کوچه و بازار رواج دارد.
🔻 شیفته این ها بود و برای شناخت این ها چه ها که نکرد. ادب عامه ریشه دار و قدیمی است؛ ساده و زیباست؛ دلنشین و مهربان است؛ ادب عامه مردمی و متواضع است. ادب عامه از دل سختی ها، غم ها، رنج ها، خون و دل های بی شماران مردم بی قدرت بیرون آمده است. همه این ها را در خودش داشت. مِثل قدیمی ها بود، مهربان و مردمی؛ سخت کوش، سادهِ ساده؛ در همه چیز ساده بود، در لباس پوشیدن تا سخن گفتن؛ به چیزهای ساده علاقه داشت؛ همین حرف های دم دستی مردم عامی را جدی می گرفت. اگرچه عمرش در دانشگاه گذشت اما سادگی مردم عامه را داشت و لباس و چهره اش فریاد می زد که از اهالی دامغان و همین اطراف ایران است.
🔻غایت تواضع و فروتنی بود. از سخت کوشی اش هر چه بگویم کم گفته ام. از عاشقی و شور و شوقش؛ مرد عمل بود؛ علایقش را رها نمی کرد. مثل ادب عامه، زیبا بود اما بی صدا و آرام. چه می شود گفت درباره انسانی که سرزمینش را بی ریا دوست دارد و حرفه و زندگی اش را وقف شناختن و شناساندن فرهنگ آن می کند؟ مردم ایران هرگز این انسان های بزرگ و بزرگمنش، صادق، بزرگوار و فرهیخته را فراموش نخواهند کرد. ایران، ادب دارد. این را تاریخ فریاد می زند.
✅ عمرش بلند نبود اما فهرست بلندی از آثار ماندگار آفرید و ده ها و صدها مقاله در دانشنامه ها و مجلات نوشت و چندین کتاب بزرگ خلق کرد.«منظومههای عاشقانه ادب فارسی»، «فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی» و «فرهنگنامه داستانهای متون فارسی» و «افسانه های پهلوانی ایران» نمونه های شاخص در تحقیقات علمی ادب عامه ایران است. حالا هر وقت جایی و ردپایی از مَثَل، ضرب المثل، موسیقی، ترانه عامیانه، متل، قصه ها و افسانه های ایرانی است، یاد و نام ذوالفقاری و همه آن ها که برای این فرهنگ غمخوارانه جان فشاندند زنده می شود و پاینده می ماند.
🔻خدمات و زحمت های ذوالفقاری فقط آثار او نیست، او معلمی بزرگ و بزرگوار بود و شمار زیادی از جوانان ایران را آموزش داد و تربیت کرد تا ادب عامه ایران را زنده نگهدارند. رفتن بزرگان و فرهیختگانی که چنین برای تربیت فرزندان ایران کوشیدند درس بزرگی دارد. آن ها که صادقانه و عاشقانه برای ایران و دانایی و ادب و فرهنگ خدمت کنند فراموش نمی شوند. نام آن ها ماناست و یادشان تداعی خوبی هاست.