حرفی برای گفتن نمانده
2025-02-16گل محمدی هم پرپر شد
2025-02-16📝 یادداشت دکتر نعمت الله فاضلی، با عنوان فراموش نکنیم
🔶۲۷ مرداد ۱۴۰۰
✅ برتولت برشت در شعری با عنوان “در ستایش فراموشی” می نویسد: “چه خوبست فراموشی!” آن گاه با استدلال روایی شاعرانه نشان می دهد که آدمی نیازمند فراموش کردن است تا بتواند مانند بچه که از مادری که شیرش داده جدا شود و راه دیگری برود. به همین دلیل شعر برشت با این عبارت تمام می شود که ناتوانی حافظه به آدمی نیرو می بخشد”.
🔻اما گمان می کنم برشت همه ماجرا را ندیده است. بیش تر با مارسل پروست می توان همدل بود. پروست برخلاف برشت مخالف فراموشی بود. پروست رمان “در جستجوی زمان از دست شده” را در هفت جلد و بیش از یک میلیون واژه نوشت تا به آدمی یادآوری کند که فریب برتولت برشت را نخورند و به ستایش فراموشی نپردازند. استدلال پروست ساده و روشن است. پروست می گوید لحظه لحظه های زندگی ما پاره هایی از وجود ما هستند. ما با توقف و تامل و یاداوری لحظات سپری شده، زندگی و وجود خود را ساخته و احیا می کنیم.
🔻پروست می گوید فراموش کردن این زمان های سپری شده، به معنای کشتن وجود ماست. ما اگر از به یادآوردن لحظه ها ناتوان شویم، در زنده نگهداشتن خود ناتوانیم. پروست “یاداوری گذشته” را ضرورت زندگی و زنده ماندن و وجود می داند. این کلنجار رفتن با گذشته و یاداوری ها، یکپارچه کردن زمان هم هست. یاداوری گذشته، زمان حال را با گذشته و آینده یکی می کند. برای همین پروست در ” در جستجوی زمان از دست شده” نشان می دهد که ما نیازمند لحظه لحظه هایی از گذشته هستیم که زمان اکنون می خواهد آنها را از ما بگیرد.
✅ما نیازمند مراقبه و مراقبت از یادها، خاطره ها، عشق ها، رنج ها، زشتی ها و زیبایی هایی هستیم که انها را از سر گذرانده ایم ما می دانیم که آنها واقعا سپری نشده اند. برخی چه غافلانه آن چه را از سر گذرانده اند، سپری شده می دانند! هشیار باشیم که فراموشی ویرانگر است.