🔶«کلانشهر و فرهنگ» در موزه مَلِک🔶
2025-02-15🔶چه چیزی را جدی بگیریم؟🔶
2025-02-15📝 یادداشت دکتر نعمت الله فاضلی با عنوان معلمی، تراژدی فرهنگ مدرن ایران
✅ مجله رسانه فرهنگ، زمستان ۹۸
🔵 حال و روز معلمی در جامعهی ما خوب نیست. در اینباره بسیار گفتهاند و اندک شنیدهاند. اما مگر چارهی دیگری جز نوشتن و گفتن از این درد ظاهراً بیدرمان هست. نکته اینجاست که این درد، تمام اندام نهاد معلمی را فراگرفته است و دست بر هر جای آن بگذاریم، فریادی به بلندای همهی فریادها برمیخیزد.
✅نهاد مدرسه از جمله نهادهای مهم و ساختارهای اساسی دنیای مدرن است و هر کشوری که پای در این جهان تجدد میگذارد، از همان ابتدای ورود لاجرم باید برای ساختن این نهاد اقدام کند. ملت ایران نیز چنین کرد و از همان دورهی قاجار با تأسیس مدارس جدید، تجدد هم آغاز شد.
🔻در دورههای نخست تا سالهای ۱۳۵۰ معلمی شغلی با منزلت بالای مادی و معنوی بود. بسیاری از بزرگان فرهنگ و ادب ایران معاصر همچون سیمین بهبهانی، اخوان ثالث، جلال آل احمد و بسیاری از سیاستمداران بزرگ ایران معلم بودند. اما از سالهای پنجاه به بعد معلمی نه فعالیتی فرهنگی، بلکه به شغلی دولتی و کارمندی تقلیل یافت. بهتدریج این شغل در ردیف مشاغل دون پایه قرار گرفت و هر سال از اعتبار اجتماعی و منزلت شغلی آن کاسته شد تا رسید به لحظهی اکنون.
✅ جامعهی ایران در حالی منزلت و اعتبار معلمی را به شغلی دونپایه فروکاسته است که تربیت و پرورش ارزشمندترین سرمایهی خود یعنی کودکان و نسل جوان را به آنها میسپارد و از همین معلمان میخواهد که فرزندان و نسل جوان را با زندگی و مهارتهای آنها آشنا سازد، ارزشهای اخلاقی و معرفتی را به آنها آموزش دهد و نسلی توانمند و کارآمد از هر نظر تربیت کند.
🔻چنان جایگاه و اعتبار معلمی را کاسته و خوار کردهایم که دیگر واژهی «فرهنگیان» طنین معناداری برای ما ندارد. آنها در گروه فرودستان اجتماعی قرار گرفتهاند. قصهی غمانگیزی است نه؟ باید گفت تراژدی فرهنگ مدرن در جامعهی ما همین است. نکته اینجاست که در میان معلمان نیز سلسه مراتبی و نظم طبقاتی شکل گرفته است و گروهی از آنها مانند معلمان قراردادی و حق التدریسی که در مدارس غیرانتفاعی و امثال اینها فعالیت میکنند، از جمله محرومترینها هستند. در این شمارهی مجله شما با روایتهایی از حال و روز این قشر آشنا میشوید.
✅ با شکلگیری تحریمهای بین المللی در چند سال اخیر و ظهور ویروس کوید ۱۹ و بحران کرونا وضعیت جامعهی ایران بحرانیتر شد و ممکن است گمان کنیم وضع فعلی موقتی و گذراست، اما واقعیت تلخ اینست که چندین دهه است که موقعیت معلمی در سراشیبی نزول و فرودست شدن بیشتر و بیشتر است.
🔻پیچیدگی این تراژدی در این است که اگرچه همه از این تراژدی آگاه هستند و هستیم و بدون استفاده از چشم مسلح میتوان این تراژدی را مشاهده کرد، اما چرا جامعه و نظام حکمرانی ایران، عزمی برای مواجهه با این بحران ندارد؟ این پرسش واقعاً معمایی است که پاسخی برای آن ندارم.
🔻گمان میکنم پرحرفی و لفاظی باشد، اگر بخواهیم برای آگاه کردن از اهمیت آموزش و همچنین جایگاه معلم در این نظام صحبت کنیم. مگر میشود کسی از مدیران و تصمیم سازان این نظام حکمرانی نداند که اهمیت آموزش چیست و جایگاه معلم در آن کجاست؟
🔻 اگر گمان کنیم که تاکنون صدای معلمان و روایت اندوهناک تراژدی فرهنگیمان را کسی روایت نکرده، این نیز سخنی دور از واقعیت است، زیرا سالهاست که رسانهها، محققان و اتحادیههای صنفی معلمان و حتی گزارشهای رسمی نظام آموزش و پرورش از سقوط معلمی در ورطهی فرودستی سخنها راندهاند و میکنند. بنابراین، نمیتوان گفت صدای معلمان، خاموش است.
✅ مسئله تنها این نیست که در نظام حکمرانی توجه جدی به تراژدی فرهنگ مدرن ما نمیشود، بلکه در درون جامعه نیز شاهد نوعی بیتفاوتی جدی نسبت به سقوط معلمی هستیم. گویی جامعه نیز پذیرفته که معلمی شغل دون پایهای است و نیازی نیست که ما بیش از این در اندیشهی آنها باشیم. از اینرو فرودست شدن معلمان دغدغهی جدی مردم هم نیست.
🔻در این موقعیت تراژیک ما بخواهیم یا نخواهیم نظام آموزشی و مدرسهای مان هر روز بیش از گذشته رو به زوال خواهد رفت. سال گذشته بود که من و چند تن از محققان دیگر از «مرگ مدرسه» صحبت کردیم و در کتابی با همین عنوان این هشدار را دادیم. قصهی ما این نبود که هیچ مدرسه یا معلم کارآمدی در این سرزمین وجود ندارد، بلکه روایت ما از ناکارآمدی کلیت نهاد مدرسه و برنامههای درسی بود.
🔻اگر قرار بود ایدهی مرگ مدرسه را گسترش دهیم و ابعاد آن را کامل بکاویم، باید از مرگ معلمی هم سخن میگفتیم. اگرچه بسیارند معلمان فداکاری که عاشقانه و عالمانه برای پرورش و آموزش فرزندان این سرزمین تلاش میکنند، اما نهاد معلمی رو به زوال است. وقتی منزلت و اعتبار اجتماعی و موقعیت مادی و اقتصادی حرفهای خدشهدار شود و از سوی دیگر نهاد شغلی آنها نیز سال به سال ناکارآمدتر از قبل گردد، بهراستی جز با استعارهی مرگ چگونه میتوان آن را توصیف کرد و توضیح داد.
🔵 تراژدی فرهنگ مدرن ما تراژدی فرودست شدن معلمی و انتهای این راه مرگ معلمی است. اکنون این جامعهی ایران است و نظام حکمرانی و نخبگان فکریاش که باید برای احیای نهاد معلمی و بازداشتن آن از سراشیبی سقوط و مرگ چارهای بیندیشند. باشد که بیدار شویم!