🔶سوگ فیرحی و بازاندیشی جامعه ایرانی🔶
2025-02-14🔶چگونه روز دانشجو را پاس بداریم؟🔶
2025-02-15📝 یادداشت تکمیلی دکتر نعمت الله فاضلی درباره سخنرانی در دومین نشست از سلسله رویدادهای یک استاد، یک تجربه
🔵 بارها در سخنرانی ها و نوشته هایم زندگی ام را روایت کرده ام. کارم مردم نگاری و خودم نگاری است. از طریق روایت کردن قصه زندگی ام تلاش می کنم قصه فرهنگ را بگویم و بنویسم. یک بار دیگر فرصتی یافتم تا قصه بگویم. این بار در فضایی مجازی باید از زندگی دانشگاهی ام می گفتم. در نشست «یک استاد یک تجربه» (جمعه هفتم آذر ۱۳۹۹) قصه زندگی ام (یا بخشی از آن را) روایت کردم. در اینجا راویِ خودم بود، راویی که روایتگر خواندن ها و نوشتن ها، آموختن ها و آموخته هایم باشم. فرصتی بود تا تأمل کنم در تجربه های زیسته ام و درباره این که تجربه چیست و چه چیزی نیست سخن بگویم. قرار نبود از «تجربه های شخصی» و خانواده صحبت کنم، آنها خود داستانی و مجالی دیگر می طلبند. اگر می شد همه زندگی ام را در سه واژه خلاصه کنم می گفتم «کار، کتاب، کویر».
✅ توانایی هوشنگ مرادی کرمانی را ندارم که گمان کنم «شما که غریبه نیستید» و همه حرف ها و رازهای مگو زندگی ام را قصه ای غصه دار کنم و در جلو چشم جهان قرار دهم. «شازده حمام» هم نیستم تا مانند پاپلی یزدی تمام تاریخ و جغرافیای معاصر ایران را یک جا در کتابی بگنجانم. این کار نبوغ و ظرفیتی می طلبد که من ندارم. اما می توانم برش هایی از زندگی ام را با همان عینک اتواتنوگرافی (خودمردمنگاری) انتخاب کرده و در قالب کلمات بریزم.
✅ در نشست یک استاد یک تجربه چند برش اصلی را انجام دادم. یکی از آنها قصه آدم هایی بودند که همنشینی و همراهی آنها عمیقا در شکل دادن هویت دانشگاهی ام اثرگذار بودند و هستند. پدرم به من روحیه کار و سخت کوشی را آموخت؛ مادرم سازگاری و مهربانی با آدم ها و طبیعت را. اما معلمان زیادی هم مرا خوانا و نویسا کردند. از آنها شوق خواندن و نوشتن را آموختم. از کلاسم چهارم ابتدایی زندگی فکری و داستان خوانایی و نویسایی من آغاز شد.
✅در سخنرانی یک استاد یک تجربه برخی از معلمانم را نام بردم. محمد حریری، عبدالکریم سروش، غلامعباس توسلی، محمود روح الامینی، مقصود فراستخواه، ریچارد تاپر، زیبا میرحسینی، و مرتضی فرهادی کسانی هستند که مستقیما با آنها همنشینی و همکاری داشته ام یا در کلاس های شان شاگردی کرده ام. اما تعدادی هم هستند که الهام بخش و سرمشق من بوده و هستند، کسانی مانند محمدحسین پاپلی یزدی، علی بلوکباشی، حسن انوشه، جوادصفی نژاد، محمدامین قانعی راد، هادی خانیکی، احمدمسجدجامعی، صادق آئینه وند، محمدرضا سرکارآرانی، محمود مهرمحمدی، سعید معیدفر، احمدرجب زاد، داریوش رحمانیان و محمدعطاران. اینها استادان و دوستانی هستند که توفیق رفاقت و همکاری با آنها را داشته ام و از نزدیک از آنها انرژی، الهام و درس های واقعی گرفته ام.
✅ البته «دانشجویانم» نقش مهمی در زندگی ام داشته اند. آنها هم معلمان من بوده اند. از آنها انرژی گرفته ام، بسیاری از آنها با گوش دادن ها، محبت ها، تشویق ها و یادگیری های شان، فرصت های بزرگ زندگی مرا ساخته اند. تعداد آنها پرشمار است و نقش ها آنها در زندگی ام پر رنگ. همه ما معلمان با دانشجویان مان زندگی می کنیم. آنها بخشی از خانواده و هستی فکری و هویت دانشگاهی ما هستند. داستان آدم ها در زندگی ما همان قصه ای است که زندگی ما را می سازند.
🔺زندگی من با کتاب ها هم عجین شده است. آدم ها و کتاب ها با هم زندگی دانشگاهیان را می سازند. در نشست یک استاد یک تجربه از قصه کتاب های زندگی ام صحبت کردم. ما متولیدن دهه چهل، نسل کتاب هستیم. زمان ما هنوز رسانه و مطبوعات به روستا نیامده بود. حتی در شهرها هم رسانه و مطبوعات تعیین کننده اصلی زندگی فکری نبود. من با کتاب هایی مانند «مائده های زمینی» آندر ژید، «قصه های خوب برای بچه های خوب» شاهکار مهدی آذر یزدی و همچنین داستان های پلیسی و عاشقانه پرویز قاضی سعیدی کتاب خواندن را آغاز کردم و خواننده شدم. در نوجوانی ام همه جور کتابی خواندم از نوشته های علی شریعتی و مرتضی مطهری گرفته تا کتاب های ر. اعتمادی و کتاب های علوم اجتماعی. زندگی من تماما با کتاب و کتاب بازی همراه بوده است. در نوجوانی کتابخانه روستایی ساختم، بعد کتابخانه مدرسه و بعدها هم خانه ام همیشه یک کتابخانه بوده است.
🔺نسل امروز که نسل دیجیتال است بسیار کمتر از نسل من درگیر جلد و صحافی و اوراق کتاب هاست. آنها از روی مونیتورها کتاب ها را می بینند. نسل من کتاب ها را نمی دیدند بلکه می خواندند. شاید پایان این نسل فرارسیده است و ما هم بخشی از نوستالژی تاریخ اینده شویم.
🔺خلاصه سخنم در یک استاد یک تجربه این بود که قصه های مان را روایت کنیم. زندگی همین روایت ها و روایت کردن هاست. قصه من هم چیزی بیش تر از همین آدم ها و کتاب ها نیست. شاید قصه شما هم خواندن ها و شنیدن هایی باشد که روزی انها را برای ما روایت می کنید.