«فراز و فرودهای تاریخ نگاری فرهنگی»
2025-02-11«سرنوشت خانواده در برنامه های توسعه»
2025-02-11یادداشت دکتر نعمت الله فاضلی با عنوان «جای خالی علوم انسانی در تحلیل انتخابات»، روزنامه ایران، اسفند ماه ۹۴
نگاهي به تاريخ مدرن ايران ثابت ميكند كه ايرانيان قريب به ۱۵۰ سال است كه در مسير دشوار مردمسالاري گام زدهاند. در اين سلوك سخت، اگرچه همواره بخت با آنها يار نبوده است، اما مرارتها و مشقتهايشان خالي از توفيق هم نبوده است.
بارها مرزهاي مردمسالاري و دموكراسي را فتح كردند و با استقرار نهادها و نظامات مدرن، تجربيات مؤثري در اين عرصه كسب كردهاند.
با اين همه به نظر ميرسد نهال مردمسالاري در ايران چندان كه بايد، مستحكم و استوار نشده است و همواره بايد براي پايداري و نگهداري از مردمسالاري تلاش كرد. انتخابات اخير مجلس شوراي اسلامي يكي از جلوههاي بارز موفقيت مردم ايران در بنا ساختن سامان سياسي مردمسالارانه بود. طي لااقل يك قرن گذشته مردم ايران براي تأسيس و توسعه ‘سامان سياسي مردمسالار’ تلاش بي وقفهاي كردهاند و فراز و نشيبهايي داشتهاند.
در اين فرآيند بيشترين ناكاميها در تداوم و ماندگاري ساختارهاي مردمسالار بوده است. تداوم و توسعه مردمسالاري نيازمند بازبيني و توجه بيشتر به نقش و عملكرد نهادهاي مؤثر كنوني در فضاي اجتماعي ايران است. اين نهادها عبارتند از نهاد رسانه، نهاد ارتباطات جديد، نهاد آموزش عالي و دانشگاه و نهاد علوم انساني و اجتماعي. تعامل اين نهادها در سالهاي اخير نقش مهمي در تحولات همهجانبه اجتماعي، فرهنگي و سياسي ايران داشتهاند.
در فضاي خلأ ساختار حزبي كارآمد، اين نهادها مهمترين بازيگران شكل دهنده به تحولات سياسي در ايران امروز هستند. يكي از مهمترين راهبردها براي گسترش و ماندگاري سامان سياسي مردمسالار گسترش تعامل و پيوند ميان اين نهادهاست.
بويژه بايد بر تعامل ميان علوم انساني و اجتماعي با نهاد رسانه و ارتباطات تأكيد و توجه داشت. لازمه كارآمدتر كردن علوم انساني و اجتماعي، گسترش عملكرد اين علوم در فضاي رسانهاي و ارتباطي و لازمه بهبود عملكرد و تأثيرگذاري رسانهها و شبكههاي ارتباطي بهرهگيري بيشتر آنها از علوم انساني و اجتماعي و تغديه مداوم آنها از اين علوم است.
يكي از پيامدهاي بهبود عملكرد اين دو نهاد نيز گسترش و ماندگاري سامان سياسي مردمسالار است. علوم انساني و اجتماعي در بهبود عملكرد رسانهها و شبكههاي ارتباطي ميتواند به ارزيابي انتقادي مستمر و علمي عملكرد اين نهادها بپردازد.
ارزيابي انتقادي عملكرد رسانهها در ‘بازنمايي انتخابات’ از ضرورتهاي اجتنابناپذير اكنون ماست. اين امر وظيفهاي است كه برعهده خود رسانهها و همچنين ‘نهاد دانشگاه’، است؛ نهادي كه علوم انساني و اجتماعي به عنوان عقل مدرن در آن مستقر است.
دانشگاه و علوم انساني و اجتماعي اكنون وظيقه دارد به عنوان نهاد مستقل و مدني به نحو نظاممند و روشمند به ما كمك كند تا پرسشهاي مهم ما در زمينه انتخابات را مطرح و ارزيابي دقيق كند. اكنون دو و نيم ميليون دانشجو و بيش از ۱۰۰ هزار استاد و پنج ميليون دانش آموخته علوم انساني و اجتماعي در كشور وجود دارد.
اين جمعيت پرشمار در تمام رشتههاي علوم انساني و اجتماعي از ادبيات و فلسفه گرفته تا مجموعه علوم اجتماعي مانند علوم سياسي، جامعهشناسي، مطالعات ارتباطي، مطالعات رسانه، انسانشناسي و مطالعات فرهنگي هر كدام ميتوانند نقش مهمي در اين زمينه ايفا كنند. اينكه هر كدام از اين رشتهها چرا و چگونه ميتوانند و بايد در موضوع ارزيابي انتقادي و شناخت انتخابات در ايران كمك كنند، موضوع سخن من در اينجا نيست و خود اين موضوع نيز بايد در دستور كار هر يك از رشتههاي علوم انساني و اجتماعي قرار گيرد.
به گمان من، جامعه متكثر علوم انساني در ايران، وظيفه دارد ابتكار تحليل رخدادهاي سياسي، از جمله پديده انتخابات اخير مجلس شوراي اسلامي و مجلس خبرگان را رأساً برعهده بگيرد. در غير اين صورت، واكاوي اين پديده شگفت در انحصار رويكردهاي روبنايي و حزبي و جناحي باقي خواهد ماند و طبعاً سرشت پنهان آن مكتوم ميماند.
رخداد ۷ اسفند ميتواند آيينهاي براي انعكاس تحولات گفتماني جامعه ايران باشد مشروط بر آنكه سررشته رمزگشايي از نشانههاي تفسيري آن را نه فقط فعالان حزبي و سياسي بلكه جريان عظيم علوم انساني كشور به دست بگيرد تا اين واقعه مهم در دام تحليلهاي كوتاه مدت اسير نماند.