🔶مناسکی شدن آموزش در ایران
2025-02-04🔶آیا «بسیج عاملان» می تواند افسردگی معرفتی را بزداید؟🔶
2025-02-04📝 يادداشت دكتر نعمت الله فاضلي با عنوان پیر مرد غرغروی آتنی درباره نسل کلیک چه گفت؟
✅ یازدهم خرداد ۱۳۹۸
🔵 انتشار یادداشت «آیا نسل کلیک دچار افسردگی معرفتی شده است؟» در فضای مجازی بازخوردهای گسترده ای داشت و نقد و نظرهای گوناگونی درباره آن ابراز شد.
✅ اگر از «دیدگاه های همسو» با آن یادداشت بگذریم، «دیدگاهها ناقدان» متفاوت بود. برخی «کلیکی بودن» این نسل را نادرست دانستند و برخی هم اساسا «افسردگی معرفتی» را خلاف واقع تشخیص دادند.
🔻برخی دیگر هم طرح این مسأله بدون ارائه «دیدگاه راهگشا» را کار بی فایده ای تلقی کردند. برخی دیگر هم اساسا این روایت ها را «سیاه نمایی نظام آموزشی و جامعه» شمرده و این نوع نقدها را بیشتر باعث «لوث شدن مقوله جریان نقد نظام آموزشی» دانستند.
✅ در این یادداشت این نقدها را توضیح می دهم و ارزیابی می کنم.
🔻دکتر روح اله آقاصالح مبسوط ترین یادداشت را نوشت و با دقت نظری قابل توجهی نکات انتقادی زیر را مطرح کرد که برخی از این نکات مورد توجه دیگر منتقدان هم بود.
🔻 آقاصالح کل این یادداشت را به «غُر و لندهای پیرمرد آتنی» تشبیه کرد«، پیرمردی که نماینده نگرانی های نسل قدیم نسبت به نسل جدید است».
🔻 از نظر آقا صالح نگرانی های این پیرمرد غرغرو ریشه هایی دارد. به اعتقاد او استفاده از «زبان نقصان» برای توصیف نسل جوان ناشی از «سلطه نگاه تحولی در تربیت و فرزندپروری دارد و از منظر عده ای دیگر یک حسادت ادیپ گونه است».
🔻علاوه بر این، آقاصالح می نویسد در یادداشت «نسل کلیک» شواهد تجربی کافی برای «این همه قضاوت منفی» ارائه نشده است. آقاصالح نگران است که مبادا جمعیت بزرگی شامل میلیون ها جوان را با مفهوم واحدی توضیح دهیم، زیرا این کار موجب ذات انگاری و شیء انگاری و غیرت سازی می شود.
🔻پیشنهاد آقاصالح این است که برای آموزش این نسل «به جای نگاه تحولی، نقصان نگر، غیریتساز، و انسانیتزدا نسبت به نوجوانان به آنها به چشم گروهی متکثر و متفاوت بنگریم و در تربیت، تعاملی انسانی داشته باشیم».
✅ دکتر محمد تقی حسینی نیز از جمله منتقدانی بودند که به دفاع از «نسل فعلی» پرداختند و نوشتند «نسل فعلی ممکن است از نسل گذشته خیلی متفاوت باشد که آن هم طبیعی است. اما از نسل ما هم با هوش تر است و هم اینکه واجد ارزش های بسیار بیشتری است».
🔻او همچنین معتقدند شواهد تجربی کافی برای افسردگی معرفتی این نسل فعلی وجود ندارد و من هم آن را ارائه نکرده ام. حال اجازه دهید این نقدها را توضیح دهم.
✅ خب، اجازه دهید ببینیم این پیرمرد غرغرور در یادداشت «نسل کلیک» چه گفت و چه نگفت!
🔶۱٫ پیرمرد آتنی نوشت «درباره شناختم از این موقعیت کاملا تردید دارم و نیازمند تامل و تجربه بیشتر هستم تا دریابم در میان «نسل در حال ظهور» دانشجویان چه می گذرد و اینها واقعا به کجا راهی شده اند». او حتی در انتهای متن مجددا تأکید کرد که «من مانده ام و این پرسش که آیا نسل کلیک دچار افسردگی معرفتی شده است؟».
🔻اگر به این قطعه از متن پیرمرد آتنی توجه شود می بینیم که پیرمرد حُکم قطعی درباره روایتش صادر نکرد و منتظر ماند تا بتواند این نسل را بهتر بشناسد. شاید منتقدان این عبارت را «تعارف ایرانی» پنداشته اند! اما واقعا منظور او این بود که بگوید ما با »موقعیت پیچیده ای» روبرو هستیم و نباید زود قضاوت کنیم.
🔶۲٫ ایراد گرفته اند که پیر مرد آتنی شواهد تجربی کافی ارائه نکرده است. آیا واقعا این طور هست؟ پیرمرد آتنی بیچاره هم «تجربه زیسته اش» را روایت کرد و هم به گزارش پژوهش تجربی نظامند و روش مند ملی که سعید ذکایی و محمدجواد اسماعیلی (۱۳۹۵) با عنوان «جوانان و بیگانگی تحصیلی و دانشگاهی» انجام داده اند اشاره کرد. بیگانگی تحصیلی یعنی ناامیدی از انجام تحصیلات. به همین سادگی! این پژوهش تجربی ملی در انتهای گزارش از ابعاد مختلف نشان می دهد که دانشجویان در مواجهه با تحصیلات و آموزش «احساس بی معنایی شدید می کنند» (ص ۴۱۸). محققان این گزارش از «بیگانگی تحصیلی کامل» دانشجویان سخن می گویند.
🔻خب، پیرمرد آتنی در یادداشت کوتاهش مجال شرح و بسط جزئیات را نداشت! انبوهی از مطالعات تجربی در زمینه کمبود انگیزش دانشجویان و چالش های یادگیری آنها وجود دارد. اگر مایلید با کمی گوگل کردن به آنها دست می یابید.
🔶۳٫ پیرمرد آتنی گفت دانشجویان از آموختن دروس و برنامه درسی رسمی بیزارند. منتقدان هم اگرچه ظاهرا خواسته اند مخالفت کنند، اما عملا آن را تأیید کرده اند. لُب سخن منتقدان این است که «نسل فعلی باهوش تر، و دارای ارزش های خاص خود، متفاوت از نسل قدیمی، و شکاف نسلی وجود دارد. مگر پیرمرد آتنی در آغاز سخنش بر تفاوت این نسل تأکید نکرد؟ مگر او درباره هوش این نسل چیز گفت؟ خیر!
🔶۴٫ پیرمرد آتنی از «شتاب» صحبت کرد. از این که فناوری های ارتباطی، مصرف، جهانی شدن، و بسیاری عوامل دیگر، ما را درگیر سرعتی بیش از تحمل و ظرفیت مان کرده است. اما منتفدان به این نکته او توجهی نداشتند.
🔻بحث او این بود که دنیای دیجیتالی شده و فرهنگ آن، نوعی شتاب و شتابزدگی را بر این نسل تحمیل کرده است. این را اگر قبول ندارید، بسم الله، نقدتان را بنویسد تا با هم بحث کنیم.
🔻پیشتر این پیرمرد در جایی این موضوع را بحث کرده است. حرف پیرف پیرمرد آتنی روشن و ساده همان سخن هارتموت ؤُزا جامعه شناس آلمانی است. بگذارید بگویم چه می گوید.
🔻هارتموت رُزا جامعه شناس آلمانی اخیرا این نظریه را مطرح ساخته است که سرعت و شتاب تغییرات در جهان امروز چنان بالاست که امکان زندگی برای انسان دشوار شده و حتی ممکن است دستاوردهای دنیای مدرن مانند سازمان، دموکراسی و نظم اجتماعی مدرن را میان ببرد.
🔻رُزا معتقد است زمان حال در نتیجه شکل گیری جامعه شتابان هر سال فشرده تر می شود و انسان توانایی معنادار کردن تجربه هایش را از دست می دهد. ما درگیر نوع تازه ای از بیگانگی ناشی از سرعت بالای شتاب زندگی و تغییرات آن هستیم.
🔻رُزا معتقد است تکنولوژی یکی از عوامل مولد جامعه شتابان است. فناوری ها هر روز باعث خلق اشیا تازه، شکل گیری محیط نو و ضرورت آموختن مهارت های جدید می شوند. کالاها و فناوری ها و بازار و مصرف هر روز جامعه را سیال تر و ناپایدارتر می سازند.
🔻جامعه ایران هم مانند دیگر جوامع در معرض پدیده جامعه شتابان است و فرایند شتابناک شدن در ایران هم مانند هر جامعه دیگری به نحو آشکاری قابل مشاهده است. سرعت شتاب را از میزان حجم تجربه هایی که هر فرد در واحد زمان معین کسب می کند می توان سنجید.
🔻«تراکم تجربه ها» شاخص مناسبی برای سنجش شتاب هستند. گمان می کنم با این شاخص می توان گفت حجم و میزان متراکم شدن تجربه های هر انسان ایرانی آن قدر هست که نتواند این میزان تجربه ها را مدیریت، معنا و تفسیر نموده و برای بهبود زندگی اش آنها را بکار بگیرد.
🔻انسان و جامعه ایرانی در نتیجه ورود گسترده فناوری ها، کالاها و مصرف، مجال و زمان لازم و کافی برای انس و الفت پیدا کردن و از آن خود ساختن هیچ چیزی را ندارد. فناوری ها، چنان سریع موقعیت ها، فاصله ها، مکان ها، اشیا و چیزها را تغییر می دهند که انسان ایرانی نمی تواند بر روی آنها لحظه ای مکث، توفق و تأمل کند.
🔻چیزهای چنان سریع می آیند و می روند که ما قادر به لمس کردن و تجربه کردن آنها نمی شویم و میان فضای معنایی و فرهنگی انسان و جامعه ایرانی با این «چیزها» رویایی و برخورد یا مذاکره و بده بستانی رخ نمی دهد. در نتیجه، شتاب و سرعت رخدادها نمی گذارد تا جامعه ایران بتواند چیزی را از این حجم عظیم حوادث و پدیده ها ذخیره کند، بیاموزد، و آنها را از آنِ خویش سازد.
🔻فناوری های هر لحظه نو شوند، سریع تر از ظرفیت و «حد مجاز» چیزها را حرکت می دهند. این حرکت شتابان، مانع از این می شود که ما بتوانیم بهره وری لازم و انسانی از فناوری ها را کسب کنیم.
🔻زمان حال برای انسان ایرانی چنان فشرده شده است که گویی با مرگ آن روبرو هستیم. در این موقعیت آیا فناوری ها زندگی ما را تباه می سازند یا ما را به سمت زندگی دیگر سوق می دهند؟
🔵 با این توصیفات نه تنها نسل فعلی بلکه نسل های قبلی و نسل های بعدی هم در معرض خطر افسردگی معرفتی و بیگانگی هستند. حال اختیار با شماست که موضوع را چگونه تحلیل کنید.