🔶آیا نسل کلیک دچار افسردگی معرفتی شده است؟🔶
2025-02-03📝يادداشت دكتر نعمت الله فاضلي با عنوان فشارها، خُرده فضاها، و انقلاب طولانی
✅ پنجم خرداد ۹۸
🔵 در جریان انتشار نوشتارهای تلگرامی و سخنرانی هایم، دو نوع بازخورد تاکنون دیده ام. برخی این فعالیت ها را «سودمند» و «ضروری» دانسته اند و در مقابل برخی همکاران آن را «بیهوده» و «اتلاف وقت و نیرو» می دانند. این مخالفان منطق و استدلال های مختلفی دارند.
✅ در یکی از جلسات یکی از همکاران صراحتا این فعالیت ها را «ژورنالیستی» و بی ارزش دانست. برخی دیگر هم سخنرانی ها و نوشته های تلگرامی من یا لااقل برخی از آنها را«تُند» و افراطی ارزیابی می کنند. برخی هم این نوع فعالیت ها را «فاقد اثرگذاری» می دانند.
🔻بیشترین استدلال مخالفان حضور در حوزه عمومی این است که فعالیت امثال من در حوزه عمومی «ارزش علمی» ندارد. (یکشنبه پنجم خرداد) و روز قبل آن در جلسه هایی بودم و تعدادی از همکاران توصیه می کردند که بهتر است به جای تلف کردن وقت برای نوشتن در شبکه های اجتماعی، وقتم را صرف «کارهای علمی» کنم.
✅ سه گروه در ایران از این واژه «علم» برداشت های منفعت طلبانه خاص خودشان را دارند:
🔻یکی گروه های واپس گرا و محافظه کار؛ که می خواهند با پس راندن استادان فعال به پستوه پژوهش های غیرموثر و بیهوده آنها را سرکوب و از میدان بدر کنند؛
🔻دوم استادان فرصت طلب و عافیت طلب که می خواهند با پس راندن استادان فعال و اثرگذار مانع از رسوا شدن هویت عافیت طلبانه خودشان شوند.
🔻گروه سوم اقلیت کم شماری هستند که خودشان واقعا درگیر فعالیت علمی جدی هستند و گمان می کنند تنها و موثرترین راه خدمت به جامعه و دانشگاه صرفا چیزی نیست جز انجام تحقیقات نظامند و تأیید شده در چارچوب «دانش رسمی».
✅ هر سه گروه در مواجه با موضوع حضور دانشگاهیان در حوزه عمومی نگاه انتقادی دارند و نوعی « فشار هنجاری» بر دانشگاهیان حوزه عمومی اعمال می کنند.
🔻براي من نقدها و فشارهایی که می آورند کاملا قابل فهم است. من میدانم که فعالیت فکری و دانشگاهي کردن اگر بخواهد موثر و اصیل باشد در زمره «مشاغل سخت» و طاقت فرساست.
🔻کاملا به این امر آگاهم که اگر استادی در ایران بخواهد وظیفه گرا باشد و مسئولیت هایش را دربرابر جامعه، اجتماع علمی و تاریخ را بپذیرد و ایفا کند، لاجرم باید اشکال مختلف فشار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را تحمل کند.
✅ تجربه به من می گوید حکومت و گفتمان رسمی نهایت فشار را بر استادان می آورد تا آنها را در چارچوب ایدئولوژی رسمی خودش قرار دهد؛ همکاران دانشگاهی بی رحمانه ترین فشارها را می آورند تا مانع از به رسمیت شناخته شدن و پذیرش این افراد در میان دانشگاهیان شوند تا از اعتبار و جایگاه جدی برخوردار نگردند؛ همچنین سازمان رسمی دانشگاه همه قوایش را بسیج کرده است تا مانع رشد و شکل گیری تفکر مستقل استادان شده تا بتواند آنها را مانند «کارمندان» خود مطیع نظم و انضباط اداریش درآورد؛ و نهایتا این که مردم عادی کوچه و بازار هم فشار می آورند تا استادان را به شکل خودشان درآورند، افرادی عادی که جز درآوردن لقمه ای نان (البته چرب) دغدغده دیگری ندارند!
🔻اما برای من شرکت در فضاهای مجازی و برقراری گفتگوی جمعی، همان ایفای رسالت دانشگاهی و «شهروندی آکادمیک» است. چیزی که در ذهن دارم اینست که فعالیت در شبکه های اجتماعی و حضور در حوزه عمومی تلاش برای خلق نوعی «خُرده فضا» برای ایجاد «گفتگوی جمعی» است.
✅ تجربه نشان داده است که از طریق شبکه های اجتماعی می توان اندکی تفاوت ایجاد کرد و تأثیرگذاشت.
🔻این تجربه را در سال های اخیر داشته ام که از طریق تلگرام و خلق متن های تلگرامی، گفتگوی جمعی شکل گرفته است. سخنرانی من در مراسم نکوداشت دکتر محمود مهرمحمدی در بهمن ماه ۱۳۹۷ از لحظه ای که در کانالم قرار گرفت تا امروز هزاران شونده ایجاد کرد و باعث شد ده ها یادداشت و صدها اظهار نظر کوتاه و بلند حول مسائل آموزشی و آموزش عالی ایران نوشته شود. مطبوعات به آن واکنش نشان دادند و زمینه ای فراهم کرد تا در اردیبهشت سال جاری در دانشگاه های متعدد کشور دعوت شوم و سخنرانی کنم. همه جا نوعی نگاه انتقادی و بازاندیشانه ایجاد شده بود.
🔻 تجربه تازه دیگرم نگارش یادداشت «نسل کلیک و افسردگی معرفتی» آنها بود. این یادداشت تا این لحظه هزاران بیننده داشته و همکاران و دانشجویان بسیاری درباره آن نظر داده اند. واقعیت این است که برای من این قابلیت شبکه های اجتماعی اهمیت کلیدی دارد زیرا از این طریق می توان گفتگوی انتقادی همگانی و جدی در حوزه عمومی شکل داد.
✅ مایکل اپل راه اصلی اصلاح واقعی نظام آموزشی را در استفاده و شکل دادن از «خُرده فضاهای پراکنده» و «اتحادهای نامتمرکز» می داند. در ایران که حکومت اجازه نمی دهد تا سندیکاها، نهادهای مدنی و احزاب و گروه های بزرگ و سازمان یافته مدنی برای ایجاد اصلاحات آموزشی شکل بگیرد، این فضاهای پراکنده» و «اتحادهای نامتمرکز» اهمیت دارند و عملا تنها راهبرد موجود برای ایجاد اصلاحات آموزشی و واقعی و اصیل هست. از اینرو اجازه دهید به طور مختصر مفهوم «فضاهای پراکنده» را توضیح دهم.
🔻مایکل اپل از نظریه پردازان انتقادی و فعالان برجسته آموزش در کتاب اثرگذارش «آیا آموزش می تواند جامعه را تغییر دهد؟» استدلال می کند برای این که آموزش بتواند جامعه را تغییر دهد باید آموزش تغییر کند و برای تغییر آموزش در موقعیت کنونی که ایدئولوژی و بازار بر آن سلطه دارند، راهی جز این وجود ندارد که از «خُرده فضاهای پراکنده» که در اختیار فعالان و کنشگران اجتماعی وجود دارد نهایت استفاده را برای تغییر آموزش ببریم.
🔻فضاهای پراکنده به فضاهایی می گوید که کنشگران و فعالان اجتماعی می توانند برای ایفای مسئولیت جمعی شان به نقد و ارزیابی نظام آموزشی بپردازند و با همکاری جمعی و گفتگوهای اجتماعی مانع از فراموشی جمعی شوند.
🔻در این خُرده فضاها نوعی «اتحاد پراکنده» حول نقد نظام آموزشی شکل می گیرد که طی آن راه های سیطره ایدئولوژی و بازار بر این نظام برملا می شود. اپل نشان می دهد اگر این خرده فضاها و و اتحادهای پراکنده تداوم یابد می توان امیدوار بود که در آموزش تحولاتی ایجاد شود و زمینه برای تغییرات بزرگ اجتماعی و نهایتا ساختن جامعه مهیا گردد.
🔻به اعتقاد اپل تغییر نظام آموزشی و ساخته شدن جامعه، نوعی «انقلاب طولانی» است. به اعتقاد اپل لازمه این که این خرده فضاهای پراکنده بتوانند موفق شوند این است که افراد فعال و منتقد تلاش کنند تا «رویاهای آرمان گرایانه» و «واقع گرایی بی پرده» را درهم آمیزند. همچنین وظیفه «محقق/فعال منتقد» به قول اپل این است که «باید با تواضع و تعهد برابر به گوش دادن دقیق انتقاد دیگران» بپردازد. اپل به نقل از پائولو فریره می نویسد که وظیفه «این منتقد/فعالان آموزشی «نامیدن جهان» است، این که سواد انتقادی را با خلق مفاهیم انتقادی محکم گسترش دهیم.
✅ در سال های اخیر با این نگاه و امید، سعی کرده ام با ایجاد کانال تلگرامی، سایت، کانال آپارات و سخنرانی در محافل دانشگاهی، کمک کنم تا فضاهای پراکنده برای شکل گیری و توسعه بحث های انتقادی در زمینه های مختلف از جمله آموزش و آموزش عالی ایجاد کنم.
🔻تجربه نشان می دهد این فعالیت ها اثرگذار هستند و «خُرده فضاهایی پراکنده» را ایجاد کرده اند. تاکنون سایت فرهنگشناسی ام بیش از چهار میلیون بازدید داشته است. در کانال هم پنج هزار عضو حضور دارند و برخی مطالب آن هزاران شنونده و ببینده داشته است. هیچ یک از مجلات دانشگاهی چنین میزان مخاطب ندارند. علاوه بر این، از طریق این فعالیت ها زمینه ای برای معرفی کتاب ها و مقالات پژوهشی ام فراهم کرده ام. حضور در دانشگاه ها و مراکز پژوهشی در سراسر کشور یکی دیگر از پیامدهای فعالیت در حوزه عمومی بوده است. البته این که از نظر محتوایی تا چه میزان مفاهیم و ایده هایم توانسته اند در جامعه و نهادهای سیاستگذار تأثیر بگذارد، پرسشی است که پاسخ دقیق آن را نمی دانم اما می دانم که طیف گسترده ای از نخبگان فکری و سیاسی با فعالیت های فکری من در حوزه عمومی آشنا و درگیر شده اند.
✅ نکته کلیدی و مهم درباره این نوع فعالیت ها همان چیزی است که مایکل اَپل آن را «اتحادهای نامتمرکز» نامیده است. در دیدارها، سخنرانی ها و حضوری که در شهرها و دانشگاهای متعدد سراسر کشور داشته ام دوستان پرشمار و همفکری پیدا کرده ام که آنها طی این سال ها از طریق کانال تلگرامی با من آشنا شده اند. با این دوستان در زمینه های مختلف آموزش و آموزش عالی، شهر و موضوعات فرهنگی که درباره آنها رویکرد انتقادی دارند ارزش های مشترکی پیدا کرده ایم. آنها اگرچه با سختی، مجموعه ای از فعالیت ها و سخنرانی ها را ترتیب داده اند.
🔵 برای من هیچ چیز ارزشمندتر از این نیست که می بینم بهرحال در این موقعیت دشوار همچنان عده ای تلاش می کنند راه ها و راهبردهای معرفتی از راه گفتگوی جمعی برای بهبود جامعه شکل دهند.
بقیه دستاوردها و نقدهای این نوع فعالیت ها را واگذار می کنم به شما که تجربه های تان را برایم بنویسید.