🔶 مهرآئین، مدرنیته و سیل🔶
2025-02-03🔶روزهای مدارا🔶
2025-02-03📝 يادداشت دكتر نعمت الله فاضلي با عنوان کنشگر باشیم یا محتاط؟
✅ ۲۲ اردیبهشت ۹۸
🔵از درو و دیوار دانشگاه می بارد که «احتیاط کن» و از هرگونه درگیری جدی با دانش، دانشگاه و جامعه بپرهیز.
✅ تراژدی این است که شعار احتیاط کن تا خوشبخت شوی، زمانی غلبه یافته است که جامعه به کنشگری ما دانشگاهیان محتاج است.
🔻جامعه در این موقعیت بحرانی اش بیش از هر زمان دیگری به ما استادان نیاز دارد که کنشگری کنیم، تن به ریسک دهیم، درباره جامعه، مدیریت، سازمان، جنگ، صلح، خشونت، و زندگی انسان ها سخن بگوییم.
✅در چند ماه گذشته به استان های مختلف سفر کردم (سنندج، تبریز، کاشان، اراک، سمنان، مشهد، یزد، زنجان، قشم، اصفهان) و در دانشگاه های متعدد درباره دانشگاه و موقعیت و مسئولیت آن در شرایط کنونی سخنرانی های متعدد ارائه کردم.
🔻در این سفرها اغلب مدیران بویژه شهرداران و شوراهای شهر دعوت می کردند تا در خدمت آنها هم باشم. این سفرها تجربه یادگیری بزرگ و نوعی مطالعه میدانی نیز برای من بود.
🔻یکی از تجربه هایم این بود که استادان دانشگاه این نقد را به دستگاه ها اجرایی داشتند که سازمان ها، استادان دانشگاه را در فعالیت ها و برنامه های توسعه استان ها شریک نمی کنند و میدان مشارکت برای آنها بسیار کوچک و محدود است. همچنین مدیران هم نقد می کردند که استادان دانشگاه مسئولیت پذیر نیستند، دانش مفید ندارند و خود را درگیر مسائل و چالش های استان ها نمی کنند.
✅ این دو موضوع عملا دو رویه یک سکه هستند.
🔻جامعه ایران نیازمند نقد است. استادان و سازمان هر دو دچار نوعی کرختی و ناکارآمدی و بحران فرسودگی و بی تفاوتی شده اند.
🔻به اعتقاد من هر دو گروه نقدهای شان درست است. نه میدان مشارکت برای استادان باز است و نه استادان آمادگی لازم برای مشارکت فعال و سازنده در برنامه های توسعه را دارند.
🔻 در فرهنگ سازمانی حاکم بر سازمان های ایرانی شایسته سالاری و دانش محوری و عقلانیت حاکم نیست، و در فرهنگ استادی هم «فضای کنشگری» و مسوولیت پذیری از ارزش و جایگاه جدی برخوردار نیست.
✅ در این یادداشت نمی خواهم درباره فرهنگ سازمانی صحبت کنم زیرا خود موضوع مستقلی است. اجازه دهید تنها به فرهنگ استادی اشاره ای کنم.
🔻لازمه مداخله فعال استادان در روند توسعه جامعه، شکل گیری «فرهنگ کنشگری» در نهاد دانشگاه است.
🔻استادان دانشگاه به سازمان ها نه به عنوان فضایی برای ایجاد تغییر، ایفای مسئولیت، درگیری با جامعه، پرسشگری و گسترش گفتگو و نقادی بلکه به عنوان بازاری برای کسب و کار و نان در آوردن و حرفه ای گری نگاه می کنند.
🔻نتیجه این رویکرد، شکل گیری نوعی بدبینی عمیق میان مدیران اجرایی به استادان دانشگاه شده است. آنها صراحتا می گویند استادان دانشگاه سازمان ها را صرفا کیسه پول می بینند و عملا سازمان ها از طرح های تحقیقاتی استادان بهره ای نمی برند.
🔻در گفتگویی که با برخی مدیران داشتم و از تنگ نظری و نقدناپذیری سازمان ها صحبت کردم، گفتند درست است که سازمان ها ناکارآمدند و دانش محور نیستند اما استادان کدام نقد را کرده اند که ما نپذیرفته ایم و چرا صرفا اتهام های کلی زده می شود و در عمل نقدهای استادان در طرح ها و گزارش های شان بیان نمی شود؟
🔻در مقابل استادان دانشگاه از این صحبت می کردند که اگر نقدهای جدی ارائه کنیم گوش شنوایی نیست و ضمنا همکاری با این سازمان ها هم قطع می شود. ضمن این که در کل استادان براین باور هستند که سازمان ها برای نقد شدن طرح پژوهشی و مشارکت ما استادان را طلب نمی کنند.
✅ آنچه آشکار است این است که گفتگویی سازنده میان استادان و سازمان ها وجود ندارد. استادان دانشگاه اگر بخواهند درگیر جامعه شوند باید با شهامت بیشتر و زبان روشن تری نقدهای شان را ارائه کنند. این بحث ابعاد بسیاری دارد و نمی توان آن را یکجا در این یادداشت بیان کرد.
🔻می توان انتظار داشت که استادان، بیشتر بر «اصل وظیفه گرایی» خود تکیه کنند و بر موانع و عوامل کنشگری فائق آیند. اما چنین نیست.
🔵 براساس مشاهدات و تجربیاتم به این نتیجه رسیده ام که نوعی «فرهنگ احتیاط گری» در میان استادان عمیقا جای گرفته است. این فرهنگ مانع شکل گیری و گسترش «فرهنگ کنشگری» در میان آنها شده است. «فرهنگ احتیاط گری» در میان استادان ابعاد اخلاقی، عاطفی و شناختی دارد که نقد و ارزیابی آن نیازمند مطالعه ای مستقل است.
✅ مسئله اصلی این است که در «خرده فرهنگ استادی» موجود «اصل احتیاط گری» جای «اصل کنش گری» رواج یافته و این احتیاط گری بنیان های ارزشی و شناختی پیدا کرده است.
🔻ظاهر این «احتیاط گری» است که به لحاظ اخلاقی ما نباید در بحث های دانشگاهی تندروی کنیم و از فضای حاکم شالوده شکنی نماییم، زیرا موجب برهم خوردن نظم می شود. ضمنا ما در مقام استاد دانشگاه شایسته است همواره محتاط و دوراندیش باشی؛ سخنان خود را سنجیده بیان کنیم؛ چنان سخن بگویم که موجب آزردگی کسی نشویم.
🔻احتیاط گری نوعی «پارادایم فرهنگی» حاکم بر استادان ما شده است. این فرهنگ در همه ما کم و بیش رخنه کرده است.
🔻 فرهنگ احتیاط گری ظاهرا حافظ منافع فردی ما هم هست. افراد احتیاط گر مورد توجه سازمان ها قرار می گیرند و به آنها منصب و مقام اداری می دهند.
🔻علاوه بر این، احتیاط گری نوعی جلوه و شخصیت اخلاقی هم پیدا کرده است. گویی آدم های احتیاط گر افرادی با شخصیت، دیندار و قابل اعتماد هستند.
✅ در مقابل احتیاط گری، «کنشگری » قرار دارد. استاد دانشگاه در ایران امروز خود را از کنشگری پرهیز می دارد.
🔻کنشگری یعنی قبول مسئولیت دربرابر مسائل و مصائب جمعی و اتخاذ موضع انتقادی و تلاش برای مواجهه با این مسائل.
🔻کنشگری دانشگاهی به معنای رفتار پارتیزانی نیست اما نوعی مواجهه فعالانه در برابر مسائل و حضور در حوزه عمومی دانش و دانشگاه است.
✅ بحرانی که امروز ما با آن در فرهنگ استادی مواجه هستیم سیطره احتیاط گری بر کنشگری است.
🔻باید با نقد این موقعیت تلاش کنیم تا کنشگری به صورت ارزش جمعی و مشترک درآید و پیامدهای ویرانگر احتیاط گری را نقد و بیان کنیم.
🔻«فرهنگ احتیاط گری» در نظام آموزشی ما عمیقا آموزش داده می شود. اما «فرهنگ کنشگری» کمترین امکان آموزش و یادگیری را ندارد. نان به نرخ روز خوردن و فرصت طلبی و رندی و زرنگی که از ویژگی های فرهنگ عمومی است، عمیقا در نظام و فرهنگ دانشگاهی ما رخنه کرده است و میدان را برای مسئولیت پذیری و کنشگری بسته و تنگ ساخته است.
🔻 استادان دانشگاه بجای این که الگوی کنشگری باشند سرمشق احتیاط گری شده اند.
✅«بازاندیشی انتقادی درباره فرهنگ احتیاط گری» می تواند راهبردی برای گسترش کنشگری باشد.
🔻از اینرو، نقد احتیاط گری و مبانی ارزشی و اخلاقی و شناختی آن شکلی از کنشگری است.
🔻 اگر نمی توانیم مسئولیت مواجهه و درگیری با مساله ای را در جامعه پذیرا باشیم، لااقل مسولیت نقد خود و فرهنگ احتیاط گری در دانشگاه ها را پذیرا شویم.
🔻آگاه باشیم که فرهنگ احتیاط گری حاکم چیزی جز سازوکار به انقیاد درآوردن و سرکوب کردن نهاد دانشگاه و خرد انتقادی نیست و بدانیم که شخصیت های محتاط لزوما دوراندیش و خیرخواه نیستند و در بسیاری از مواقع فرصت طلبان و نان به نرخ روز خوارهایی هستند که جامه استادی و وقار و متانت به تن کرده اند. آنها گرگ اند که در پوستین میش به نهاد دانشگاه هجوم آورده اند.
🔻این آدم های محتاط اغلب با زبانی آرام و چهره ای اخلاقی و صلح طلب خود را معرفی می کنند. آنها همه را به سکوت و پرهیز از نقد فرا می خوانند. آنها خود را دانشمند و اندیشمند می شناسند و موفقیت شان در کسب پُست های اداری و مقامات بروکراتیک را نتیجه شخصیت و اخلاق انسانی و هوشمندی و ذکاوت شان می دانند.
🔻مراقب باشیم این شخصیت های محتاط، تمام موفقیت های شان نه حاصل اخلاق گرایی بلکه حاصل احتیاط گری و پرهیز از گفتن سخن انتقادی و دوری از کنشگری شان است. اینها نه باهوش ترند و نه با اخلاق تر؛ بلکه آنها ارزش های سودجویانه و فرصت طلبانه شان را در قالب احتیاط گری چون ارزش، به دیگران معرفی کرده و می کنند.