🔶به این امامزاده دخیل نبندید🔶
2025-02-06«تاریخ فرهنگی ایران مدرن»
2025-02-08📝 یادداشت دکتر نعمت الله فاضلی با عنوان ویژگیهای ایران در دوران پساکرونا/ جامعه در انتظار چالشهای مهارناپذیر؟
✅ دیدار نیوز، ۲۶ فروردین ۹۹
چکیده:
🔵 در این یادداشت به تحلیل تحولات اجتمالی جامعه ایران در دوران بعد از کرونا در سه سطح فردی، نهادی و سیاسی می پردازم.
✅ امکان شکلگیری چند تحول در جامعه ایران بعد از بحران کرونا کاملاً محتمل است:
🔶 تحولات در سطح فردی:
🔻بازاندیشی انسان ها درباره زندگی، روابط انسانی، آینده و همچنین مقولات بنیادی وجود مانند معنای زندگی و معنای انسان.
🔻ظهور طیف تازهای از گرایش های سنتی-مدرن در میان مردم.
🔻بروز انقلابی فرهنگی در زمینه حساسیتهای ذهنی و رفتاری مردم در زمینه بهداشت و سلامت.
🔻شتاب و عمق بیشتر روند عرفی شدن جامعه.
🔶تحولات در سطح میانی (نهادهای اجتماعی):
🔻امکان وجود چالش بر سر نهاد خانه و خانواده: مواجهه با یک تناقض: از یک سو باید خانهها اهمیت و عملکردهای گستردهتری پیدا کنند؛ از سوی دیگر تحولات ارزشی و نگرشی در جامعه، امکان همزیستی گرم در درون محیط خانه را بر نمی تابد.
🔻تغییر در میزان و شدت برگزاری آیینها و همچنین زمینه معنایی و مفهومی آنها.
🔶تحولات در سطح نظام سیاسی و حکمرانی جامعه:
🔻نارضایتیهای اقتصادی، بیکاری، تورم و بحرانهای اقتصادی که بعد از بحران کرونا آشکار خواهد شد، طبیعتاً بر نوع رابطه شهروندان با حکومت تأثیر عمیق خواهد گذاشت.
🔻ضرورت بازاندیشی و تجدید نظر جدی و همه جانبه در رویکرد نظام سیاسی ایران با جهان به وجود خواهد آورد.
***
متن کامل:
این پرسش که ایران بعد از بحران کرونا چگونه جامعهای خواهد بود، بستگی به چند عامل دارد. عامل نخست مدت ادامه بحران کنونی است. اگر بحران فعلی برای چند ماه متوالی با شدت کنونی ادامه یابد و فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه به کندی فعلی ادامه پیدا کند طبیعتاً ایران بعد از بحران، سرنوشت متمایزی از ایران پیش از کرونا خواهد داشت. عامل دوم به نحوه عملکرد و مواجهه حکومت، دولت و ملت ایران با بحران کنونی بستگی دارد. عامل سوم به نحوه عملکرد و سازوکارهای جهانی و نهادهای بین المللی و تحولات علم و فناوری در این زمینه وابسته است.
با توجه به این سه عامل نمیتوان به طور قطع و روشن درباره آینده جامعه ایران سخن گفت اما با در نظر گرفتن برخی واقعیتهایی که اکنون آشکار شده است میتوان گفت امکان شکلگیری چند تحول، کاملاً محتمل است. رخداد اول در سطح فردی عبارت است از تأمل و بازاندیشی که این روزها و در این دوره در بین تک تک شهروندان ایرانی در حال شکلگیری است. زندگی در موقعیت قرنطینه و همچنین دردها، رنجها و محدودیتهایی که موقعیت فعلی برای زندگی فردی و احساسات، عواطف و افکار شهروندان ایجاد کرده است به طور اجتنابناپذیری تک تک ما را به اندیشیدن درباره زندگی، روابطمان و آینده و همچنین مقولات بنیادی وجود مانند معنای زندگی و معنای انسان واداشته است. در این سطح خُرد، اکنون شهروندان با پرسشهای جدی درباره تجربهها، گذشته، خاطرات و سرشت و سرنوشت خود رو به رو شدهاند. هر یک از ما در گفتگوهای درونی و همچنین گفتگوهایی که با اقوام و آشنایان خود داریم از این صحبت میکنیم که جهان چقدر آسیبپذیر است. یک ویروس نامرئی میتواند تمام قواعد بازی را دگرگون سازد. همه یا بسیاری از ما درباره شیوه زندگی خود یا نحوه مواجههای که با طبیعت داشتهایم از خود ناراضی هستیم. اغلب از خود میپرسیم مصرف بیرویه، خرید و اسراف در کالاها، مواد و لوازم، چقدر زندگی انسانها و طبیعت را آسیبپذیر کرده است. این روزها مردم عواطف متفاوتی نسبت به گذشته خود پیدا کردهاند. آشکارا بسیاری از ما مهربانتر شدهایم. از خود میپرسیم که رفتارهای نامهربانانه و خشونت باری که در زندگی داشتهایم چقدر زود میتواند زندگی ما را تباه کند و به سادگی ممکن است ما این جهان را ترک کنیم؛ در حالی که دیگران را به خاطر خطاهای خودمان یا دیگری آزردهایم.
این روزها گفتگوهای درونی و همچنین گفتگوهای اجتماعی، بین مردم گسترش یافته است. مردم از بیمها و امیدهایشان درباره زندگی بیشتر سخن می گویند. همچنین این روزها گفتگو درباره خانواده، روابط با همسر و فرزندان، موضوع سخن در دنیای انسانی ما شده است. زندگی در قرنطینه و زیستن زیر سقف خانه و دور بودن از خیابانها، پارکها، بازارها و محیطهای کار، ما را وادار کرده است تا با خود بیندیشیم. طبیعتاً این تأمل و اندیشهورزیهای درونی نمیتواند در آینده بدون تأثیر باشد. شاید تحولات در سطح فردی از همین حالا آغاز شده باشد. روابط مردم، شیوههای زندگی و الزاماتی که موقعیت کرونایی برای ما ایجاد کرده است در زمینه نحوه احوالپرسی، فاصله اجتماعی و فیزیکی میان ما، به تعلیق درآمدن آیینها، مناسک دینی و فرهنگی و دیگر تغییراتی که این روزها و ماهها در زندگی و روابط اجتماعی ما انسانها ایجاد کرده، طبیعتاً پرسشهای مهمی را در ذهن و ضمیر ما درباره آیینها، فرهنگ و به ویژه باورهای مذهبی به وجود آورده است. در این سطح فردی و بازاندیشیهای درونی، به گمان من از همین حالا تحولاتی در سطح ذهنیتها و نگرشهای فردی و فرهنگی شهروندان در حال شکلگیری است. پیامد بلند مدت این بازنگریها و بازاندیشیها از هم اکنون قابل پیشبینی نیست اما در صورتی که بحران کرونا برای مدت طولانی مثلاً تا پایان سال جاری ادامه پیدا کند به گمان من در ایران پسا کرونا با تغییرات آشکار و جدی در سطح ذهنیت اجتماعی و ذهنیت جمعی و مخیله اجتماعی مواجه خواهیم بود.
همانطور که از گذشته تا به امروز گروههای اجتماعی متفاوت، با نگرشها و باورهای متفاوتی داشتهایم، در ایران پسا کرونا نیز در صورت تداوم بحران، ما با دستهبندیهای تازهای از نظر سنخهای فرهنگی رو به رو خواهیم بود. تا به امروز عموماً جامعه ایران به صورت طیفی از گروههای کاملا سنتی تا کاملا مدرن طبقهبندی شدهاند. من احتمال میدهم در جامعه ایران پسا کرونا طیف تازهای از نظر فرهنگی به وجود آید. چیزی که احتمال آن بیشتر میرود این است که روند عرفی شدن یا سکولاریسم فرهنگی در میان گروههای وسیعی از مردم شتاب خواهد گرفت.
همچنین اگر بخواهیم بر اساس تجربه تاریخی ایران نگاه کنیم میبینیم که فاجعهها و مصیبتهای جمعی، همیشه تغییرات گستردهای در جامعه ایران به ویژه در دوره معاصر داشته است. سالهای ۱۲۹۵ و ۱۲۹۶ معروف به سالهای وبای عام است. گفته میشود در آن سالها به دلیل شیوع وبا و همزمان خشکسالی و اشغال ایران در جنگ جهانی اول، حدود نیمی از جمعیت ایران از دست رفت. بعد از سالهای وبای عام، جامعه ایران باورهای بهداشتی و پزشکی تازهای پیدا کرد. بعد از این سالها عادتهای بهداشتی و مراقبتهای پزشکی در جامعه ما گسترش زیادی یافت. برخی محققان بر این باورند که این ویژگی مردم ایران که به پاکی و نجاست و نوعی وسواس در تمیز بودن، تمایل پیدا کردهاند، تا حدودی ریشه در بحران وبای عام در سالهای ۱۲۹۵ تا ۱۲۹۶ دارد.
نکتهای که میخواهم بیان کنم این است که اگر بحران کرونا برای مدت نسبتاً طولانی ادامه یابد ما با نوعی انقلاب فرهنگی در زمینه حساسیتهای ذهنی و رفتاری مردم ایران در زمینه بهداشت و سلامت رو به رو خواهیم شد. همانطور که اشاره کردم بحران وبای عام، زمینه چنین انقلابی را در ایران فراهم کرد. بحرانهای بیماریهای فراگیر در ایران در سده چهاردهم یعنی قرنی که سال پایانی آن را طی میکنیم تأثیر عمیقی در شیوههای فکری، زندگی و ساخت عاطفی و احساسی مردم ایران گذاشت. بحران تیفوس قریب به ۳ میلیون نفر ازمردم ایران را کشت و مانند وبای عام، تاثیرات عمیقی بر ذهن و زبان و ضمیر مردم ایران نهاد. از این رو میتوان انتظار داشت در برخی از زمینهها مانند فرهنگ سلامت یا در زمینه گسترش روند یا فرایند پزشکی شدن جامعه ایران، تأثیرات عمیقی بر جای بگذارد.

روند عرفی شدن جامعه نیز احتمالاً شتاب و عمق بیشتری پیدا کند. به تعلیق درآمدن آیینهای مذهبی مثل برگزاری نمازهای جماعت، نماز جمعه، مجالس ترحیم و به تعلیق درآمدن آیینهای زیارت در مراکز مذهبی، در بافت سیاسی کنونی جامعه ایران که حکومت مذهبی دارد ممکن است پیامدهای عمیق و پایداری در زمینه نوع نگرشهای مذهبی مردم به جای بگذارد. میتوان این احتمال را داد که در صورت تداوم بحران کنونی، نگرشهای دینی مردم به ویژه در حوزه اسلام سیاسی با تغییرات عمیق و پایداری رو به رو شود. مخصوصاً اگر این نکته را در نظر بگیریم که در موقعیت کنونی، جامعه انتظار دارد حکومت نقش مؤثر و سازندهای در پیشگیری و کنترل ویروس کرونا داشته باشد. اگر بحران کرونا منجر به خسارتهای اقتصادی، اجتماعی و جانی گسترده به مردم شود میتوان انتظار داشت که نارضایتی از عملکرد حکومت، پیامدهایی در زمینه نگرشهای دینی مردم به ویژه نسبت به دین سیاسی به وجود آورد.
همه این موارد اشاره به پیامدها در سطح فردی و نگرشهای مردم بود؛ اما درباره آینده ایران میتوان در سطح میانی نیز اندیشید. سطح میانی یعنی در سطح نهادهای اجتماعی مانند خانواده و نهادهای فرهنگی مانند آیینها و رسوم است. جامعه ایران جامعه خانواده محور، مناسکی و آیینی است. انسجام فرهنگی و اجتماعی مردم ایران تا حدود زیادی بر پایه خانواده و آیینها استوار است. بحران کرونا در صورتی که تدوام یابد ممکن است پیامدهای گستردهای برای نهادهای اجتماعی مانند آیینها و خانواده به دنبال آورد. گزارشهایی که تاکنون رسانهها و مراکز رسمی منتشر کردهاند بیان کننده این است که خشونتهای خانگی گسترش پیدا کرده است. تنش میان خانوادهها رو به افزایش است. خانه در دوره مدرن در ایران در نوعی رقابت با خیابان قرار داشته است. به میزانی که شهرنشینی و صنعتی شدن و بوروکراسی شدن جامعه ایران عمیقتر و گستردهتر شده است؛ به همان میزان عملکردهای خانه در جامعه ایران کاهش یافته است. گسترش رستورانها، مراکز آموزشی، تفریحی و توسعه فضاهای شهری، مردم را از خانهها به خیابانها کشانده است. در نتیجه عملکردهای گوناگون خانه در معنای سنتی آن در دوره معاصر رو به کاهش بوده است. اما بحران کرونا و قرنطینه، مردم را ناگزیر به خانهنشینی کرده است. طبیعتا در چنین موقعیتی که خانه قرار دارد ما با این پرسش روبه رو هستیم که آیا خانه سنتی ایرانی احیا خواهد شد یا خیر؟
خانه سنتی ایرانی، مجموعهای از عملکردهای شغلی، تفریحی، آیینی و تولیدی و مجموعه کارکردهای حیاتی در زمینه تولید نسل را بر عهده داشته است. در موقعیت کنونی اگر قرنطینه برای مدت طولانی ادامه یابد طبیعتاً نهاد خانه اهمیت چشمگیری خواهد یافت. به ویژه اگر در نظر بگیریم که انقلاب الکترونیک و اینترنت، امکانات تازهای به ما میدهد تا مردم بتوانند از طریق خانههایشان به فعالیتهای شغلی و تفریحی و ارتباطات گوناگون بپردازند. موقعیت قرنطینه و انقلاب الکترونیک، احتمالاً در آینده ایران پساکرونا میتواند خانه ایرانی تازهای را به وجود آورد. اما در عین حال در موقعیتی که ارزشهای خانوادهمحور سستتر شدهاند این پرسش وجود دارد که آیا خانه ایرانی میتواند پذیرای خانوادههایی باشد که آمادگیهای روحی و اجتماعی لازم برای زیستن در خانه را ندارند؟ از این رو در سطح میانی چالش جدی در آینده ایران پسا کرونا بر سر نهاد خانه و خانواده شکل خواهد گرفت. چالشی که با این تناقض رو به رو است که از یک سو باید خانهها اهمیت و عملکردهای گستردهتری پیدا کنند اما از سوی دیگر تحولات ارزشی و نگرشی در جامعه، امکان همزیستی گرم در درون محیط خانه را بر نمی تابد.
همچنین میتوان در سطح میانی از ایران پسا کرونا درباره آیینها پرسید. آیا آیینهای مذهبی و فرهنگی در ایران پسا کرونا به شکلی که تاکنون رایج بودهاند به همان گستردگی و عمق ادامه خواهند یافت یا خیر؟ واقعیت این است که به ویژه در چهار دهه اخیر ما با نوعی تورم آیینی در جامعه ایران مواجه شدهایم. یعنی سیاستهای فرهنگی و مذهبی حکومت به گسترش آیینهای دینی پرداخته و از طرف دیگر آیینهای محلی، قومی و ملی در این دههها رونق و رواج یافتهاند. علاوه بر این بسیاری از آیینهای جهانی در زندگی روزمره ایرانیها گسترش یافت، آیینهایی مثل جشن ولنتاین یا آیینهای مربوط به گردشگری و سفر. اینکه در ایران پساکرونا موقعیت تورم آیینی چگونه خواهد بود، از پرسشهای مهمی است که برای پاسخ به آن باید دید بحران کنونی تا چه زمانی ادامه مییابد. اما در هر حال آیینها نمیتوانند در ایران پساکرونا دست ناخورده باقی بمانند. میزان و شدت برگزاری آیینها و همچنین زمینه معنایی و مفهومی آنها دستخوش تغییراتی خواهد شد.
همانطور که اشاره کردم روند عرفی شدن جامعه شدت و شتاب بیشتری پیدا کرده است. این عرفی شدن میتواند در زمینه آیینهای مذهبی تأثیرات عمیقی بر جای بگذارد. اما درباره آیینهای غیر مذهبی مانند آیینهای نوروز یا آیینهای جهانی مثل جشن تولد و جشن ولنتاین و امثال آن باید دید ایران پساکرونا از حیث رابطه با جهان چه وضعیتی خواهد داشت. یا از حیث میزان توان و بنیه اقتصادی، وضعیت مردم و خانوادهها برای تأمین بودجه برگزاری این آیینها چگونه خواهد بود؟ به گمان من، ما لاجرم با تغییرات آیینی در ایران پساکرونا نیز رو به رو خواهیم بود.
در سومین سطح یعنی در سطح نظام سیاسی و حکمرانی جامعه نیز میتوان انتظار داشت که تغییراتی در ایران پساکرونا ایجاد شود. از همین حالا میتوان با توجه به بحرانهای سیاسی که به ویژه در دو یا سه سال اخیر ایران یعنی از دی ماه ۱۳۹۶ آغاز شد و در آبان ماه ۱۳۹۸ به اوج رسید، این تصور را داشت که به هر حال نظام سیاسی نمیتواند به نارضایتیهای سیاسی که با بحران کرونا میتواند عمق و شدت بیشتری پیدا کند بیتفاوت بماند. علاوه بر این، نارضایتیهای اقتصادی، بیکاری، تورم و بحرانهای اقتصادی که بعد از بحران کرونا آشکار خواهد شد طبیعتاً بر نوع رابطه شهروندان با حکومت تأثیر عمیق خواهد گذاشت. حکومت ناگزیر باید سیاستهای تازهای برای جلب رضایت حداقلی مردم اتخاذ کند. روابط سیاسی ایران به ویژه با غرب در سالهای اخیر منجر به تحریمهای بین المللی علیه ایران شد و این تحریمهای بینالمللی، پیامدهای گستردهای بر زندگی مردم بر جای گذارد که با ایجاد بحران کرونا فشارهای ناشی از تحریم به صورت تساعدی آشکارتر خواهد شد. طبیعتاً ضرورت بازاندیشی و تجدید نظر جدی و همه جانبه در رویکرد نظام سیاسی ایران با جهان به وجود خواهد آورد.
به گمان من در ایران پسا کرونا فرهنگ سیاسی مردم ما دستخوش تغییراتی خواهد شد و در نتیجه این تحول، نظام سیاسی ایران لاجرم باید به بازاندیشی در بنیادهای فکری و سیاسی خود بپردازد؛ در غیر این صورت میتوان این احتمال را داد که آشوبها و چالشهای فراگیر مهارناپذیری در ایران پساکرونا جامعه ما را در بر بگیرد.