🔶نگران ایران هستم🔶
2025-02-04🔶این خرده فضاها را جدی بگیریم🔶
2025-02-04✅ ۱۷ آذر ۹۸
🔵 دوست و همکار اندیشمندم جناب آقای دکتر حسن محدثی در یادداشتی تلگرامی درباره یادداشت من با عنوان «نگران ایران هستم» نقد ویادآوری مهمی را نوشته اند.
✅ جناب محدثی به بخشی از یادداشت من که در آن به کتاب «دریغ است ایران که ویران شود» نوشته آقای دکتر فرامورز رفیع پور ارجاع داده ام، انتقاد کرده اند.
🔶ایشان نوشته اند «فاضلی در نوشتهی خود مطالبی را به دکتر فرامرز رفیعپور نسبت داد که بههیچ وجه برای کسی که آثار رفیعپور را دقیق و محققانه خوانده باشد قابل قبول نیست».
🔶آنگاه جناب محدثی:
🔻 ۱) نمونه ای از نظرات آقای دکتر رفیع پور را بیان کرده اند که نشان دهنده نگرش محافظه کارانه و «مداحانه» آقای دکتر رفیع پور نسبت به نظام سیاسی حاکم ایران است؛
🔻 ۲) توضیح داده اند که کتاب آقای رفیع پور «بهشدّت اثری غیرعلمی و مداهنهآمیز و توجیهگرانه است. چهگونه چنین اثری میتوانسته وضع موجود را بهدرستی توصیف کند و شرایط مسألهدار آن را به اطّلاع حاکمان و مدیران برساند؟!».
🔻 ۳) محدثی نوشته اند «به نظر میرسد دکتر نعمتالله فاضلی کتاب رفیعپور را نخوانده است و از روی مشهورات چنین سخن گفته است.»
✅ با توجه به این نکات انتقادی، توضیحاتی را خدمت ایشان و مخاطبان عزیز تقدیم می کنم. از نکته آخر آغاز می کنم.
🔻۱) کتاب «دریغ است ایران» را من در نشستی که انجمن جامعه شناسی ایران در ۱۱ آبان ۱۳۹۴ برگزار کرد نقد کردم و به مناسبت نقد آن، تمام کتاب را خواندم. متاسفانه فایل صوتی آن نشست را در اختیار ندارم اما گزارش آن نشست در سایت انجمن جامعه شناسی ایران موجود است.
🔻۲) در آن نشست انتقادی، من هم مانند جناب محدثی بر خلقیات و هویت محافظه کارانه و وابستگی سیاسی جناب دکتر رفیع پور تأکید کردم و آن را نقد کردم. چنان شد که در جلسه تنش ایجاد شد و برخی به دفاع از آقای رفیع پور پرداختند. بنابراین، من از هویت سیاسی و عملکرد آقای رفیع پور آگاه هستم و از جمله منتقدان ایشان بوده و هستم.
🔻۳) این که در یادداشت اخیرم به کتاب «دریغ است ایران» ارجاع داده ام و آن را تأیید کرده ام به معنای تأیید همه نوشته ها و کتاب های آقای رفیع پور نیست و صرفا این کتاب ایشان و آن هم یکی از ایده های این کتاب را ستوده ام. این ایده که جناب رفیع پور موقعیت کنونی ایران را در خطر و رو به ویرانی می بیند، و ۹۳۳ صفحه تحلیل و روایت می نویسد تا این ویرانی و خطر را توضیح دهد.
🔻۴) علت این که به این کتاب ارجاع داده ام، این است که در یادداشتم گفته ام دچار بُهت شده ام که چرا صدای انتقادی محققان اجتماعی درباره وضعیت مخاطره آمیز ایران شنیده نمی شود و عامدانه از محقق دانشگاهی به تعبیر جناب محدثی «جامعهشناس محافظه کار حکومتی و توجیهگر وضع موجود» مثال آورده ام. ببینید این حکومت به محققان مستقل خوش بین نیست. در نتیجه می توان تصور کرد که اندیشه و هشدارهای این دسته محققان را جدی نگیرد به صدای آن بی توجه باشد؛ اما بُهت من از این است که چرا لااقل به صدای محققان خودی و حکومتی بی توجه است؟ برای این منظور مثالی بهتر از جناب دکتر رفیع پور نمی شناسم.
🔻۵) جناب محدثی عزیز نوشته اند گزارش مفصل انتقادی درباره بخش دین کتاب «دریغ است ایران» نوشته اند و با دقت و درستی این بخش کتاب را نقد کرده اند. اما جناب محدثی ایده ی کلی کتاب «دریغ است ایران» را که هشدار می دهد چگونه و چرا جامعه ایران در حال ویران شدن است، نقد نکرده و به چالش نکشیده اند. همچنین جناب محدثی نقد روش شناختی جانانه و دقیقی به کتاب «دریغ است ایران» داشته اند. این نقد ایشان هم متوجه بحث من و ارجاع من به کتاب مذکور نیست.
🔻 ۶)آخرین نکته این که اگرچه جناب رفیع پور در همین کتاب «دریغ است ایران» همچنان رویکرد محافظه کارانه دارد، اما در بخش های متعدد کتاب سازوکارهای سیستمی و درونی فروپاشی و ویران شدن ایران در دهه های بعد از انقلاب را با دقت و جزئیات فراوان تشریح کرده اند. او حتی در بخش «رهبری و الگوی حکومتی ولایت فقیه» (صفحه ۶۳۴ تا ۶۸۰) برخی نکاتی را یادآوری می کنند که نشاندهنده نگاه انتقادی اوست.
🔵 با وجود نکاتی که بیان کردم، من نقد جناب آقای دکتر محدثی را به نوشته خودم می پذیرم، زیرا باید توضیحات بیشتری در زمینه ارجاعم به کتاب «دریغ است ایران» می دادم تا موجب سوء تفاهم نشود. از ایشان بخاطر یادآوری بجا و شایسته شان صمیمانه تشکر می کنم. من همان طور که اشاره کردم هم از نظر روش شناختی و معرفتی و هم از حیث سیاسی منتقد استاد رفیع پور هستم و نقدهایم به ایشان را در نشست عمومی دانشگاهیان به تفصیل بیان کرده ام.