با عصبی نویسی چه کنیم؟
2025-02-16آقای ایران منش چطور شد که این طور شد؟
2025-02-18📝 یادداشت دکتر نعمت الله فاضلی، با عنوان چرا برای مصیبت های جمعی همدردی نمی کنیم؟
🔹۱۶ تیر ۱۴۰۱
✅ دوست دیرین و اندیشمندم علی اصغر سعیدی در گروه «تاریخ شفاهی جامعه شناسی» می پرسند: «چرا وقتی نزدیکان یک استاد به رحمت خداوند می رود همه متأثر می شوند و پیام همدردی می دهند، و چه سنت پسندیده ای. اما وقتی تقلب، اشتباه، کپی کاری و اهمال در مقاله علمی و تز صورت می گیرد انگار نه انگار که معیارهای علمی مخدوش شده. … پس چرا همه ساکت اند؟»
🔻این پرسش بیان کننده اینست که چرا دانشگاهیان در برابر «مصیبت های فردی» همدردی می کنند اما در برابر «مصیبت های جمعی» ساکت اند؟ طرح این پرسش به ویژه برای موقعیت امروزی ما اهمیت دارد، موقعیتی که از در و دیوار مصیبت جمعی می بارد. از فقر فراگیر گرفته تا فساد و بحران محیط زیست، و مصیبت های دیگر که هر روز یقه همه می گیرد و در برابر آن مستأصل و ساکتیم.
🔻سعیدی می گوید راه دور نرویم، حداقل مصیبتی را که هویت و حرفه ی ما را بدنام کرده ببینیم و ساکت ننشینیم. اینجا هم اگر چیزی بگوییم همان «همدردی» است؛ چون مصیبت های جمعی «درد مشترک» است و نقد و تحلیل آن ها شکلی از همدردی است.
✅ پل استراترن در کتاب «آشنایی با هیوم» می گوید عصاره کتاب «تحقیق درباره مبادی اخلاق» اثر دیوید هیوم اینست که هیوم «همدردی را پایه ی تمام خصال اخلاقی می داند» و معتقد است «همدردی در کنار منفعت اجتماعی، سعادت فردی به همراه دارد».
🔻اگرچه دانشگاهیان در برابر مصیبت تقلب، اهمال کاری، سرقت علمی و ادبی و کارهای بی کیفیت کاملا ساکت نبوده و نیستند؛ اما سعیدی درست می گوید این میزان و شیوه همدردی ها هنوز این درد را درمان نکرده و بیش از این ها محتاج همدردی هستیم. در این جا نیاز است دقیقا به همان شیوه ای همدردی کنیم که در مصیبت های فردی می کنیم؛ یعنی پرشور و صمیمی شریک خاطر غم مصیبت دیده (علم، دانشگاه، حرفه، اندیشه) شویم.
✅ دانشگاهیان چگونه در زمینه این مصیبت جمعی می توانند تسلی بخش خاطر دانش و دانشگاه و در واقع خودشان شوند؟ پاسخ های متعدد و متفاوت به آن داده شده و می شود داد. مثلا این که مقررات سخت گیرانه تر، سیستم کنترل کیفیت کارآمد، آموزش اخلاق حرفه ای و امثال این ها. اما تا رسیدن به این راه ها، حداقل کاری که می شود گوش دادن به توصیه اتین دو لا بوئتی (نویسنده قرن شانزدهم فرانسه) و خالق رساله «سیاست اطاعت: رساله درباره بردگی اختیاری» است.
🔻بوئتی می کوشد راهی برای نجات مردم از استبداد پیدا کند. به این نتیجه می رسد که «لازم نیست مردم برای نجات خود دست به کاری بزنند: آنان فقط باید علیه خود اقدامی نکنند. بنابراین، خود مردم هستند که به انقیاد و اطاعت سر می سپارند، زیرا هر گاه تصمیم بگیرند که اطاعت نکنند به بردگی خود پایان داده اند».
✅ سعیدی عزیز شما می دانید و همه می دانیم که این آشفتگی در بازار مقاله سازی ریشه در مقرارت بروکراتیک دانشگاه دارد. دانشگاه از راه بروکراسی هم سرکوب می کند هم فسادهای گوناگون را در سراسر دانشگاه سرازیر کرده است. نمی شود دانشگاهیان را سرزنش اخلاقی کرد. وقتی دانشجوی ارشد یا دکتری محکوم است به چاپ دو مقاله علمی پژوهشی آن هم در زمان محدود، یا هیئت علمی محکوم است به چاپ چندین مقاله برای رتبه، پایه سالانه و ارتقاء و تبدیل وضعیت، و وقتی همه چیز را می شمارند، طبیعی است که نابهنجاری بر همه و همه چیز و همه جا غلبه می کند. سال هاست که این مسئله نقد شده و تا این لحظه تغییری در سیستم ندیده ایم.
🔻در این وضعیت تنها راهکار همانست که اتین دو لا پوئتی می گوید. مصیبت های جمعی نیازمند ابراز همدردی همه افراد است. دانشگاهیان اگر می خواهند بردگی نکنند لازم نیست کاری کنند صرفا زیربار هر کاری نروند. همین کافی است!