دکتر سید بیوک محمدی دانشمندی گمنام
2025-02-15چرا باید باسواد شویم؟ (۲)
2025-02-15📝 یادداشت دکتر نعمت الله فاضلی با عنوان چرا باید باسواد شویم؟ (۱)
🔻 ۱۵ اسفند ۹۹
🔵 این یادداشت بخشی از یکی از جلسات درس جامعه شناسی هنر و ادبیات در دانشگاه علامه طباطبایی است که در آذر ۱۳۹۹ ارائه شد و یکی از دانشجویان آن را پیاده و تدوین کرده است.
✅ما در حالی در آستانه سده پانزدهم شمسی هستیم که همچنان ۲۱ میلیون نفر در کشورمان بیسواد و کم سواد هستند. همچنین بخش مهمی از جمعیت باسواد کشورمان نیز بندرت «کاربردهای سواد» را می دانند و از آن بهره می برند. با گسترش فضای مجازی و بصری شدن و سیطره تصویر، اهمیت سواد و خوانایی و نویسایی در ایران در ابهام قرار گرفته است. بگذریم از این که سواد هم در جامعه امروزی صرفا «سواد پایه» یعنی خواندن و نوشتن نیست. از این رو، نیاز داریم که اهمیت سواد را بیش تر و دقیق تر بشناسیم و بشناسانیم.
🔻فقط به خاطر داشته باشیم که در جامعه امروزی جهل، استبداد، فساد، توسعه نایافتگی و بحران های گوناگون زیست محیطی، سیاسی و اجتماعی در جامعه ای که خوانا و نویسا نیست، بهتر و گسترده تر شکل می گیرند و ویران می کنند. شگفت انگیز این است که این بی سوادی گسترده توجه محققان و روشنفکران حوزه عمومی را هنوز به خود جلب نکرده است. لابد من هم که از آن صحبت کنم کاری چندان دلچسب نیست! نه بی سوادان بلکه کل پدیده بی سوادی در جامعه ما رها شده است.
🔻 گمانم این است که ما باید مانند دوره مشروطه درباره اهمیت و ضرورت سواد صحبت کنیم. این گمان که اهمیت سواد آشکار است و ما صرفا نیازمند راه هایی برای ریشه کن کردن بی سوادی هستیم، حدس و گمان درستی نیست. جامعه جدید نمی تواند بدون سواد ساخته شود. ریشه نقص ها و ناتمامی های جامعه امروزمان را باید در همین بی سوادی و کم توجهی به مقوله سواد دانست.
✅ سخنم را با این نکته آغاز می کنم که خوانا و نویسا کردن جامعه از وعده های دنیای مدرن برای رسیدن به بهروزی جمعی بود. همه ادیان زرتشت، مسیحیت و اسلام وعده هایی را به انسان می دهند، مانند وعده ی رستگاری.
🔻 دنیای مدرن هم از همان قرن هیجدهم و جنبش روشنگری مانند ادیان همراه با آرمان ها و وعده هایی برای انسان ها بود. آرمان هایی چون برابری و مساوات، عقلگرایی،آزادی و فردیت. این وعده ها از طریق مجموعه ای از نهادها قرار بود در جهان معاصر تحقق پیدا کنند. مدرسه، دانشگاه، تکنولوژی ها، صنعت، کارخانه، شهر، و نظام حقوقی و قانونی راهبردها و ابزارهایی بودند که قرار بود انسان معاصر را به گونه ای پرورش دهد که آرمان ها و وعده های روشنگری (عقلانیت، فردیت، برابری و مساوات) را تحقق بخشند. انسان ها در طول تاریخ همواره خواهان زندگی آسوده تر و درد و رنج کم تر بوده اند و تلاش می کرده اند تا برمحدودیت هایی که طبیعت، سنت و تاریخ بر انسان اعمال میکند فائق بیایند.
🔻مدرنیته و روشنگری وعده می داد که این ها را محقق می کند. نویسا و خوانا کردن انسان ها یکی از راهبردها برای تحقق وعده های روشنگری و مدرنیته بود. جوامع در مسیر معاصر شدن و مدرنیته ی خود لاجرم باید خوانا و نویسا می شدند. در ایران نیز از همان سده سیزدهم با شکل گیری «جامعه جدید» و «تجدد» تقلا برای خوانا و نویسا کردن و «تربیت ملت» آغاز شد.
✅ خوانا و نویسا یعنی انسان و جامعه مدرن بر این استوار است که انسان ها علاوه بر ارتباط شفاهی از طریق کتابت ارتباط داشته باشد. بتوانیم بنویسیم و بخوانیم. خوانایی و نویسایی بخشی از «ضرورت های ساختاری» دنیای مدرن است. منظور از «ضرورت ساختاری» همین است که ما در دنیای جدید باید در «نظام اداری جدید» (بروکراسی) زندگی کنیم، زندگی که مبتنی بر «ارتباط مکتوب» است.
🔻نظام اداری جدید نظامی مبتنی بر مبادله مکتوب است. زندگی ما زندگی بروکراتیک است. ما در عصر سازمان ها زندگی می کنیم. از تولد تا مرگ هر اتفاقی در زندگی ما بیافتد به مجموعه زیادی از سازمان ها گره خورده است. در نتیجه انسانی که می خواهد در این دنیای سازمانی زندگی کند، نیازمند خوانایی و نویسایی است. انسان هایی که در دوران های پیشامعاصر، عشایری و روستایی بودند و نیازی به خوانایی و نویسایی نداشتند.
🔻خلق و ترویج و انتقال دانش ها و مهارت های صنایع، کشاورزی و دامپروری سنتی نیازمند کتابت نبودند. این ها سینه به سینه نقل می شد و مبتنی «روابط استاد-شاگردی» و «دانش ضمنی» بودند نه آشکار و صریح. اما در دنیای جدید انسان ها نمی توانند مانند عصر شکارگری یا دامپروری یا عصر عشایری زندگی کنند. این سخن به این معنا نیست که در گذشته کتابت نبوده است. همواره از سه هزار و پانصد سال پیش که الفبا اختراع شد، کتابت و نوشتن هم شکل گرفت. اما خط و کتابت و خواندن و نوشتن هیچگاه به صورت ساختاری تمام زندگی بشر را در بر نگرفته بود.
🔻در زندگی مدرن است که همه باید خوانا و نویسا شوند. خوانایی و نویسایی مولفه ساختاری است. به این معنا که حتی تصور ما از انسان یا سوژه چیزی نیست جز موجودی که می نویسد و می خواند. بی سواد فقط عنوانی نیست که به فردی که توانایی خواندن و نوشتن ندارد بدهند. بیسوادی دلالت های ضمنی گسترده تری دارد. مانند انسانی که شعور ندارد؛ انسانی که ناتمام است و هنوز بالغ نشده است. این تعبیر جدیدی است و در دنیای جدید کسانی را که سواد ندارند این طور مزمت و سرزنش می کنیم.
✅ دنیای جدید برای این که بتواند سوژه های خوانا و نویسا تربیت کند نظام های گوناگونی را تاسیس کردند. نظام مدرسه ای (schooling system) مهم ترین نهادی است که برای گسترش خواندن ونوشتن به وجود آمده است. همه جوامع وقتی درگیر مدرنیته می شوند، یکی از اولین نهادهایی که ایجاد می کنند نظام مدرسه است. در ایران هم مانند بقیه کشورها در زمان قاجار نظام مدرسه ای شکل می گیرد. میرزا حسن رشدیه بزرگمردی از تبریز یکی از آغازگران تاسیس مدرسه های نوین در ایران است.
🔻اگر چه نیروهای محافظه کار و سنتی با مدارس جدید مشکل داشتند و رشدیه با درگیری های عظیمی روبرو شد. ابتدا در تبریز و سپس به مشهد و تهران رفت تا توانست مدارس را ایجاد کند. تا سال ۱۲۹۸ که وزارت معارف یا همان وزارت آموزش و پرورش فعلی تاسیس شد و قانون آموزش و پرورش به تصویب مجلس شورای ملی زمان رسید، تعداد زیادی مدارس در سراسر ایران درست شده بود.
🔻علاوه بر نظام مدرسه ای خواندن و نوشتن را مدارس عالی و مدارس دینی هم دنبال می کردند. پیش از دنیای مدرن ما سیستم مکتب خانه ای داشتیم. ملای مکتبی آموزش خواندن و نوشتن را به عهده داشت. مکتبخانه ها همگانی بودند و فقط خواندن و نوشتن را یاد می دادند نه مجموعه ای از دانش ها و علوم. توانایی خواندن قرآن، آموزش برخی آثار ادبی به خصوص گلستان و بوستان سعدی، توانایی نوشتن، یادگیری حساب و خط خوب داشتن مجموعه دروس مکتبخانه ها بود.
🔻اگرچه مکتبخانه هایی برای زنان وجود داشت؛ ولی اساسا زنان چندان سهمی در یادگیری و خواندن و نوشتن نداشتند و خوانایی و نویسایی عموما برای مردان بود. در دنیای جدید به مقداری که جلو می آییم و مدرنیته پیشرفته تر می شود، خوانایی و نویسایی همگانی تر می شود و شامل همه گروها، مردان و زنان می گردد. کم کم نظام مدرسه ای توسعه پیدا می کند و مدارس عالی به وجود می آیند، دارالفنون و بعد سیزده دانشسرا مانند دانشسرای فلاحت، صنعت، تربیت معلم و دانشسرای عالی علوم سیاسی در دوره قاجار شکل می گیرد.
🔻🔻این نظام آموزشی و آموزش عالی در دوره پهلوی اول و دوم گسترش پیدا می کند تا به امروز که ما چهارده میلیون دانش آموخته و سه میلیون ششصد هزار دانشجو داریم. در جهان از لحاظ جمعیتی و کمّی و دموکراتیک بالاترین نسبت جمعیت دانشگاهی نسبت به جمعیت متعلق به ایران است.