پایان نوروزی
2025-02-22کیومرث قصه گو
2025-02-22📝 یادداشت دکتر نعمت الله فاضلی، با عنوان نیروی نوروزی
🔻۱۷ فروردین ۱۴۰۲
✅ نوروز را نمی توان مثله کرد و به قطعه یا بخشی از آن فروکاست. نمی شود نوروز را آیینی باستانی دانست و شدن ها و هستی های دایما نو شونده آن را که مردمان روزگارهای مابعدباستان، روزگار اسلامی، و به ویژه مردمان روزگار معاصر و امروز آفریده اند از آن زدود و ندید.
🔻اگر اسطوره را آن طور که رولان بارت در کتاب “اسطوره شناسی ها” می گوید فهم کنیم جهان مدرن هم مانند جهان باستان اسطوره ساز است و نشانه های قدیم و جدید را به هم می آمیزد تا تاروپود نشانه ای و معنادار از جهان بیافریند و در آن آسوده بزیید. بارت نشان می دهد که انسان امروز از بیفتک و سیب زمینی سرخ کرده، بشقاب پرنده ها، ورزشکاران، هنرپیشه ها، آشپزی و صدها قصه و غصه ی دیگر فرهنگ عامه پسند “اسطوره ای معاصر” می سازد. ارنست کاسیرر هم از “اسطوره دولت” در جوامع معاصر می گوید. نوروز امروزی نیز تلفیقی از نشانه هاست، و برساخته ی مردمان نوروزی معاصر. نوروز ، اسطوره امروزین هم هست و نمی توان آن به اسطوره جمشید تقلیل داد.
✅ همچنین تقلیل دادن نوروز به فرهنگ و نادیدن اقتصاد و سیاست نوروزی نیز شکل دیگری از مثله کردن این واقعیت پیچیده است. خطاست اگر نوروز را امری از پیش تعین یافته و تحمیل شده بدانیم که خود را بر انسان امروزی تحمیل می کند. نوروز برساخته ی جمعی است که مدام فرو می ریزد و از نو ساخته می شود. نوروز پیچیده تر از آن ست که به سادگی و ساده سازی های ذهن ساده اندیش ما تن دهد.
🔻ادگار مورن حکیم بلندآوازه فرانسوی در کتاب ” درآمدی براندیشه ی پیچیده” می گوید حذر کنیم از فهم “پدیده های پیچیده ” در الگوی دانشی که او آن را “پارادایم سادگی” می نامد. مورن می نویسد: “آن چیزی پیچیده است که نتوان آن را در یک واژه ی اساسی خلاصه کرد، قانونی برایش وضع کرد و تا حد یک ایده ساده فروکاست” (مورن ۱۳۹۴: ۱۱). لازمه درک پدیده های پیچیده اجتناب از “نتیجه های مثله کننده و فروکاهنده و تک بعدی ساز و در نهایت گمراه کننده” (همان ۱۲) است.
🔻پیچیده ها، طبیعت و فیزیک، زیست شناسی و علوم انسانی را درهم می تنند. با این منطق و معیار، نوروز پیچیده است، بغایت پیچیده. نوروز جمع اضداد است؛ جمع گذشته و آینده؛ جمع ذهن و عین؛ جمع عاطفه ها و عقل ها، جمع طبیعت ها و فرهنگ ها؛ جمع بدن ها و باورها؛ و جمع اسطورهای دیروز و اسطوره های امروز.
✅ پدیده های تا این حد پیچیده چگونه و با کدام روش فهم پذیرند؟ پاسخ: چشم انداز و منطق کوانتومی. براین اساس، نوروز را میدان نیرو می دانم؛ ترکیبی از موج_ذره. بگذارید اشاره ای کنم به چیستی فهم کوانتومی فرهنگ؛ و پس از آن نیروی نوروزی را بیان می کنم.
🔻حامد طاهری کیا محقق خلاق و جوان ایرانی در کتاب ” مطالعات فرهنگی؛ میدان کوانتوم و روش پساکیفی”(۱۳۹۹) چشم انداز تازه ای از سازوکار فرهنگ براساس بینش کوانتومی ارائه می دهد و براساس پژوهش های تازه می نویسد جهان اجتماعی مانند جهان فیزیکی از مجموعه ی موج ها و ذرات تشکیل شده و ذرات با موج ها ترکیب می شوند و ذرات اجتماعی مولد موج هایند و موج ها در تبادل و تنیدگی با هم اند. این موج ها چیزی نیستند جز تولید انرژی ها، تولید آگاهی ها و اطلاعات که سبب حرکت و تغییر جهان اجتماعی می شوند.
🔻در نگاه کوانتومی، پدیده ها از قبل وجود ندارند بلکه به واسطه ی تنیده شدن در هم موجودیت می یابند. جهان اجتماعی، مرکب از نیروهای گوناگون در جریان است. این جهان مدام در حال شدن است. جهان اجتماعی، جریان نیروهایی است که از درون امور بالقوه و امور ممکن و رخدادها می جوشند. ما از راه توصیف و تحلیل شیوه ی به اجرا درآمدن و سازوکار این جهان قادر به شناخت آن می شویم.
✅ نوروز نیروست؛ نیرویی که انسان ها و نوروزیان را جوشش و انگیزه و شور می بخشد تا حرکت کنند، بکوشند، بخورشند، بیافرینند، بیندیشند، امیدوار شوند، و تغییر دهند و تغییر کنند. نیروی نوروز، نیرویی خودفزاینده و خودجوش است که هر قدر بیشتر به کار افتد، نه تنها کاسته و فرسوده نمی شود، بلکه می افزاید و دامنه نفوذ و توانش گسترده می گردد. نوروز، نیروی نمادین است که از زنجیره ی بزرگ نمادهای اخلاقی، اسطوره ای، زبان شناختی، باستان شناختی، انسان شناختی، جامعه شناختی و هستی شناختی نوروزیان سرچشمه می گیرد. نیروی نوروز، زاینده و زایا و پویا و پیوسته است.
🔻نیروی نوروزی بر عاملیت و فاعلیت انسان ها و فرهنگ ها تکیه دارد و از آنها تغذیه و در عین حال آنها را تقویت و تامین می کند. از آخرین ماه های سال ذغدغه نوروزی در جان و روان نوروزیان به جنب و جوش می آید و آرام آرام تخیل و توان های وجودی آنها را تحریک می کند. کم کم عید و سال نو در زبان ها و ذهن ها جاری و روان می شود. هر گفتار و کردار و پندار نوروزی، نیرویی برای فعالیت و فعلیت بخشیدن ادب و آداب نوروزی خلق می کند.
زبان ها و ذهن، محمل و حامل خلق توان هایی تازه برای جوشش و کوشش نوروزی می شود و کم کم در هر چیز و هر جایی سرایت می کند.
✅ نیروی نوروزی، خودانگیخته و خودجوش است که درون ساختار احساسات جمعی نوروزیان تنیده شده است. این نیرو فضا و سپهر همگانی را تسخیر و تبدیل به میدان عمل و پویایی خود می کند. رسانه ها، مطبوعات، ماهواره ها، تلویزیون ها، کتابفروشی ها، مراکز فرهنگی و مراکز خرید و گلفروشی ها، و همه فضای اجتماعی شهر و روستا کم کم زاینده ی نیرو و توانی می شوند که پویایی و حرکت و دگردیسی و تنوع و سرعت و سرایت از ویژگی های آشکار آن ست.
🔻نه تنها آدم ها، بلکه اشیا و ماشین ها و ساختمان ها هم به موج نیرومند نوروز می پیوندند و جهان نوروزیان یکپارچه ضرباهنگی تازه پیدا می کند. حوادث سریع تر می شوند، آدم ها تندتر می روند، تحرک دست ها بیشتر می شود، گردش اطلاعات در مغز و اعصاب نوروزیان سرعت می گیرد و حجم و کیفیت اطلاعات در گردش بالا می رود. تن جامعه نیز همراه با تن نوروزیان به تکاپو می افتد.
نوروزیان کم کم پایان سال و نزدیک شدن سال جدید را حس و احساس می کنند. قاصدک های نوروزی پیام ها و رمزهای نوروزی را به اعصاب و مغز نوروزیان مخابره می کنند و آنها را هشیار و حساس می سازند که تغییری در راه است و تولدی تازه. قاصدک ها خبر می دهند که روزهای دگردیسی، محاسبه و ارزیابی سالی که می گذرد، و برنامه ریزی برای سالی که می آید؛ و روزهای گذار نزدیک است. نیروی نوروز در نورون های مغز و سیستم اعصاب جمعی و اجتماعی نوروزیان جای دارد.
✅ نوروز ، نیرویی متراکم و فشرده است که از ذرات بی نهایت معنا تشکیل شده و در طرحواره ها و کهن الگوهای ذهن جمعی و تاریخی نوروزیان خانه دارد. طرحواره هایی که مفروضات و پنداشت های نوروزیان درباره جهان، طبیعت، تاریخ، انسان و زندگی است. این طرحواره ها، التزام نوروزیان به حرکت کردن، تغییر دادن، نو شدن و نو کردن خود، محیط، زندگی، اندیشه و احساس را طلب می کند. نوروز در راه است و کاری باید کرد. طرحواره ها و مدل فرهنگی نوروز، باور به توانمندی نوروزیان برای نو شدن را به آنها می دهد. نیروی نوروزی، توان از جا جستن و گامی، حتی کوچک، به پیش نهادن است. این است که نیروی نوروزی نوروزیان را به فردا سوق می دهد و گاه حتی آنها را به آینده پرتاب می کند.
🔻نوروز، موتور محرک و پیش برنده در ذهن جمعی نوروزیان است. سوخت این موتور را طبیعت و تاریخ تامین می کند. باور به دیرینگی نوروز، قوت و قدرت آن را می سازد. حس پیوستگی و تداوم با نخستین اجداد نوروزیان، عزت و اعتمادبنفس آن ها را شکل می دهد.