چه نیازی به متفکران بزرگ داریم؟
2025-02-18قانون مِرتُن
2025-02-18📝 یادداشت دکتر نعمت الله فاضلی، با عنوان عملگرایی کور از کجا می آید؟
🔻۲۱ مرداد ۱۴۰۱
✅ این پرسش مهمی است برای فهم گفتمان عمل گرایی کور. اگر عمل گرایی کور را شیوه ای از اندیشیدن و فهمیدن جهان، انسان و جامعه و دانش بدانیم، در آن صورت آن را پدیده ای سطحی، گذرا و موقت یا حتی انحراف و خطایی عامدانه نمی شناسیم. عمل گرایی کور چیزی فراتر از بخشنامه یا دستورالعمل اداری و سیاسی مدون شده یا حتی مانیفست و بیانیه ی سیاسی صادر شده است. این گفتمان مانند دیگر گفتمان ها، احکام و گزاره های روشن دارد اما جایی ثبت و مستند نشده است.
🔻چیزی شبیه هوایی که تنفس می کنیم، یا شعور و بی شعوری است. این شیوه اندیشیدن تعجیل را بر تأمل ترجیح می دهد، ساده سازی را بر پیچیدگی برتر می داند، «زحمت کشیدن» (صرف انرژی و دوندگی) و «کار کردن» (تولید کالا) را بر عمل و تعامل یا اندیشه ورزی و سخن (در معنای هانا آرنتی آن) رجحان می بخشد، و با مجموعه ای از جانبداری ها و سوگیری های شناختی آشکارا ویرانگر درگیر است.
✅ طبیعی است چنین گفتمانی دست پخت فرد خاص یا حتی نیرو و سازمان ویژه ای نیست. گفتمان عمل گرایی کور، پیامد و برساخت موقعیت تاریخی و شرایط مادی و معنایی معینی است. اگر تاریخی بیندیشیم عمل گرایی کور از همان لحظه ای آغاز به رویش و گسترش کرد که ما در مواجهه با علم مدرن، آن را مجموعه ای از فنون و مهارت های عملی و ابزاری فهم کردیم و نخواستیم پرسشگرانه جامعه و جهان و انسان را به کمک علم نقد و تحلیل کنیم؛ همان لحظه ای که «مهندسی» (نظامی، شهرسازی، نقشه کشی و خدمات فنی و تلگراف و …) برای ما اهمیت داشت نه مفهوم و نه چیزی دیگر از جنس معنا.
🔻منظورم آشکارست، دوره قاجار و شکل گیری دارالفنون را می گویم. در طول مسیر تاریخ مدرن، تدریجا بر این «وجه ابزاری» و «خردگریزانه» آن افزوده شد. تا زمانی که هنوز دستگاه بروکراسی بزرگ نشده بود، هنوز مدارس و دانشسراها و خاندان ها و افراد، فضاهایی تا حدودی خودمختار برای اندیشیدن داشتند و همین زمینه و به تعبیر گیدنز «ساخت فرصت» فراهم بود، خلاقیت ها و خودبودگی ها و خودانگیختگی هایی می جوشید؛ اما با تکوین و گسترش دستگاه بروکراسی، نظم دیوانسالارانه به تدریج به سرکوب هر شکلی از خودمختاری و خودبودگی و نهایتا خلاقیت و خودجوشی فکری و خودابرازگری پرداخت.
🔻در دوره پهلوی دوم به ویژه از سال های ۱۳۴۰ به بعد با سیطره اقتصاد نفتی و گسترش دولت رانتی، «فرهنگ عمل گرایی کور» جلوه های عینی خود را آشکار ساخت و به صورت گفتمانی هژمونیک تعین یافت. با ظهور انقلاب ۱۳۵۷ و تکوین و توسعه «گفتمان انقلابی» و «انقلابی گری»، عمل گرایی از پشتوانه سیاسی و ایدئولوژیک نیرومندی برخوردار شد. گفتمان انقلابی این باور را فراگیر و بدیهی کرد که نیازی به تفسیر جهان نیست و می توان با اراده ای انقلابی و ایمان راسخ و پذیرش ایدئولوژی، جهان را تغییر داد. در این گفتمان نه تنها جایی برای «وجوه تغییرناپذیر جهان» نبود بلکه اساسا اراده گرایی انقلابی خود را با «انفجار آگاهی» تجربه و احساس می کرد که گویی نقطه تاریک و مبهم و چیزی برای پرسش و تأمل باقی نمانده است.
🔻گفتمان انقلابی گری را هم چپ ها و هم اسلام گراها با طرح اتهام «برج عاج نشینی دانشگاهیان» و خلق دو گانه «تعهد» در برابر «تخصص» و از همه مهم تر «غربی بودن» علم و توجه به و برجسته سازی ریشه های استعماری علم مدرن، پیش بردند. با گذشت زمان، گفتمان عمل گرایی کور، لایه لایه فربه تر و به صورت افزایشی، انباشته تر شد. گفتمان انقلابی و اراده گرا حاوی نگاه های خصمانه و اعتراضی به علم مدرن و نهادهای آن نیز بود. در عین حال دستگاه دولت و نظام دیوانسالاری نیز هر سال حجیم تر و چاق تر می شد.
🔻 در سطح جهانی نیز با تکوین و گسترش نگاه های پست مدرن، حجم عظیمی از ایده ها و نقدهای منتقدان مدرنیته و علم، این فرصت را می داد تا گفتمان عمل گرایی کور حتی به معرفت شناسی انتقادی پست مدرن نیز تکیه کند و از آن تغذیه نماید. برایند این عوامل «همایندی» و «همراهی و تلاقی» چندین جریان تاریخی، سیاسی و معرفت شناختی است که دست به دست هم داده و گفتمان عمل گرایی کور را به صورت فرهنگ و فضا و فکر در نظام حکمرانی و نظام دانش ایران در دهه های اخیر تثبیت نماید.
✅ البته در این فضایی که عمل گرایی کور هژمونیک شده است، فرصت برای فرصت طلبان باز است تا بدون داشتن مهارت ها، شایستگی ها، خلاقیت ها و توانایی ها و قابلیت های بایسته و شایسته کارها، در مسند مدیریت ها و امور قرار بگیرند و با طرح شعارهای عمل گرایان و ادعاهای آشکارا باطل، منابع مادی و منزلتی کشور را تصاحب کنند و رقبای واقعی و شایسته را به اتهام «اهل عمل نبودن» و اتهام های ایدئولوژیک دیگر از صحنه حذف نمایند.
🔻فرصت طلبان، نیروی بزرگی هستند که در صحنه حضوری فعال دارند و گفتمان عمل گرایی کور را تبلیغ و ترویج می کنند. این گروه در هر زمانی و مکانی زبان و ابزار خودش را می آفریند و می کوشد مانع توجه به علم، نقد، نگاه تاریخی، فهم و اندیشه ورزی خردمندانه شود. فرصت طلبان از ابزارهای رسانه ای و مطبوعات و تریبون های رسمی استفاده می کنند و شعور متعارف عامه مردم هم به خدمت می گیرند.
🔻همچنین سیطره عملگرایی کور مانع از این می شود که ذخیره ی دانایی و علم بتواند در جریان تصمیم سازی ها، سیاستگذاری ها و حتی جریان گفت و گوهای اجتماعی نقش موثر و همه جانبه ای ایفا کند.
✅ تاریخ معاصر ایران نشان می دهد ما نگاهی دوگانه به علم و اندیشه ورزی داشتیم. از سویی خواهان و حتی شیفته آن بودیم و از سوی دیگر آن را مغایر ارزش ها و آرمان های معنوی خود می دانستیم. برای درمان بیماری ها و رفع و رجوع کردن عقب ماندگی های مان خواهان علم و اندیشه ورزی بودیم و همین موجب تکوین و توسعه سازوکارهای آموزشی و پژوهشی یعنی نظام مدرسه ای و نظام آموزش عالی شد. اما به طور همزمان خردورزی نقادانه و شک و شبهه آفرینی و اعطای خودمختاری به فرد برای اندیشیدن و «خود ابرازی» را مغایر اسطوره ها و کهن الگوهای ذهنی و فرهنگی مان یافته و از اعطای آزادی اندیشه و بیان هراسیدیم و همچنان می هراسیم.
🔻گفتمان عمل گرایی کور در چنین زمین، زمینه، زمان و زبانی رشد و نمو کرده و اکنون هیولایی شده است که هزار سر دارد و سودای بلعیدن همه چیز در او هویداست. ریشه های این هیولای هزار سر را مروری اجمالی کردم و فهم دقیق آن نیازمند فهم پیامدهای این گفتمان است. شاید اگر نتوانیم عمل گرایی کور را بفهمیم و کمی دست و پای این هیولا را کوتاه نکنیم، دیر یا زود ایران این گربه ملوس و تاریخی را قورت بدهد.