عاشورای در حال ظهور
2025-02-26جامعه شناس قهرمان
2025-02-26📝 یادداشت دکتر نعمت الله فاضلی، با عنوان سرنوشت
🔻۱۰ مرداد ۱۴۰۲
✅ با یکی از دانشجویانم که محقق برجسته ادبیات کودک و دانشجوی دکتری ام هست صحبت می کردم و صحبت از خودکشی دختر جوان پانته آ اقبالزاده در ششم تیر ماه امسال شد. نامه ای که پانته آ در وداع با پدرش می نویسد صراحتا “وضعیت مملکت ” و نداشتن انگیزه را دلایل پایان دادن به زندگی اش می گوید.
🔻او گفت من و بیست نفر از آشنایانم با قرص های آرامبخش زندگی را تحمل می کنیم. “وضعیت مملکت” سرنوشت ما را تیره و تباه کرده.
✅ در برابر این وضعیت چه می توان کرد؟ چه کسانی مسول این وضعیت اند؟ آیا حاکمان از وضعیت مملکت آگاهند؟ اگر هستند چه پاسخی برای این وضعیت دارند؟
🔻لابد می گویند عمر دست خداست و سرنوشت پانته آ و امثال او تقدیر الهی بوده؟ اگر این بیست نفر و همه کسان مشابه آنها، فردا روزی به زندگی شان پایان دهند چه کسانی مسئول این قربانی ها هستند؟
🔻 می دانم حکومت انتظار دارد ما دانشگاهیان سکوت کنیم یا هر چه فریاد داریم بر سر آمریکای جنایتکار بزنیم. اما ۴۴ سال است خیابان ها با فریاد مرگ بر آمریکا پر شده و حاصل آن همین وضعیت مملکت است که می بینیم.
✅ سی رایت میلز، جامعه شناس بلندآوازه در سال ۱۹۵۸ کتاب “علل جنگ جهانی سوم” را نوشت و در آن استدلال کرد که ما دو سرنوشت داریم، یکی سرنوشت ساختاری و دیگری سرنوشت سیاسی.
🔻سرنوشت ساختاری، همان نیروهای جغرافیایی، زبان و فرهنگ موروثی است که بر زندگی ما اثر می گذارند. این که من نوعی فارسی زبان، شیعه، ایرانی و متولد فراهان هستم، سرنوشت ساختاری من است. اینها را نمی توانم تغییر دهم.
🔻اما حکومت ها هم نقش تعیین کننده ای در سرنوشت ما دارند. تصمیمات، سیاست ها و گفتمان های حکومت ها مرگ یا زندگی، سعادت یا خشونت، فقر یا فراوانی، زیبایی یا زشتی، آزادی یا اسارت، گشودگی یا تنگنا، سختی یا سهولت، شقاوت یا شفقت، و به طور کلی انسانیت یا بربریت را برای تک تک شهروندان ایجاد می کنند. خلاصه، سرنوشت ما دست حکومت هاست.
🔻سی رایت میلز این معنا از سرنوشت را در شاهکارش “بینش جامعه شناسی” به شیوه ای دیگر توضیح می دهد. میلز استدلال می کند که “گرفتاری های شخصی”، شخصی نیستند، بل “مساله های اجتماعی ” اند.
🔻وقتی بخش بزرگی از جمعیت کشوری فقیر یا بیکارند، فقر و بیکاری، مساله شخصی و ناشی از تنبلی و شخصیت آدم ها نیست، سیستم اقتصادی ناکارامد است و سیاست ها و گفتمان های حکومت مردم را فقیر و بیکار کرده است.
✅ حاکمان با شیوه حکومت کردن شان سرنوشت شهروندان را تعیین می کنند. این واقعیتی است اجتناب ناپذیر و انکار ناشدنی.
🔻اما سرنوشت حکومت ها هم جدای از سرنوشت شهروندان نیست. سعادت و پایداری حکومت ها به سعادت و ثبات زندگی شهروندانش گره خورده.
🔻هیچ حکومتی نمی تواند فقط خود را مسئول سعادت زندگی حامیانش بداند و زندگی دیگر شهروندان را تباه کند یا نسبت به تباه شدگی زندگی آنها بی تفاوت باشد. چنین حکومتی دیر یا زود فرو می پاشد.
🔻 البته، شهروندان هم اگر به سرنوشت خود حساس نباشند و از تباه شدن سرنوشت دیگران بی تفاوت بگذرند، انتظار نداشته باشند نیرویی غیبی یا بیگانه نجاتبخش آنها شود. دیر یا زود تباهی دامن آنها را هم خواهد گرفت.
✅ سرنوشت را ما می نویسیم. این درس بزرگ جامعه شناسی و تاریخ است. پیشنهاد می کنم کتاب “بینش جامعه شناسی” سی رایت میلز را همه بخوانیم، به ویژه حاکمان.