چرا به آیین ها نیاز داریم؟
2025-02-25حاشیه و متن
2025-02-25📝 یادداشت دکتر نعمت الله فاضلی، با عنوان حسرت
🔻۳۱ تیر ۱۴۰۲
✅ هر کس حسرت یا حسرت هایی دارد. به قول آدام فیلیپس در کتاب “حسرت؛ در ستایش زندگی نازیسته”(۱۴۰۰) انسان ها در کنار زندگی زیسته، زندگی نازیسته ای دارند، زندگی هایی که برای ما ممکن بود اما “از دستمان رفته یا از ما گریخته اند”.
🔻 فیلیپس می گوید این احساس فقدان یا از دست دادن برای زندگی ما اهمیت دارد و “زندگی ما را تعریف می کنند.” این زندگی نازیسته “در دل زندگی های مان نهفته است”.
🔻با این معیار و محک، هر کس می تواند حسرت یا حسرت هایش را بفهمد. شما هم مثل من حسرتی دارید که در دل زندگی تان پنهان است.
✅ اما حسرت من چیست؟ حسرتم این است که در جایگاه روشنفکر و کسی که زندگی ام با کار فکری تعریف شده و کارگر فکری ام، بتوانم یا می توانستم خدمتی ماندگار و سازنده به ملتم کنم، خدمتی که قرن ها به تک تک مردم ایران سود رساند و سازنده و برازنده هر ایرانی باشد.
✅ به تازگی کتاب “میرزا فتحعلی آخوندزاده، طلایه دار مدرنیسم سیاسی در ایران” (۱۴۰۲) به بازار آمده است. مجموعه مقالاتی است که فرهاد سلیمان نژاد آنها را گردآوری و ویرایش کرده است. اولین کتابی است که می بینم از روی غرض و مرض ایدیولوژیک درباره آخوندزاده نیست.
🔻آخوندزاده ایده های ماندگاری خلق کرد و در ساختن ایران معاصر اثرگذار شد. یکی از آنها طرح مساله اهمیت و ضرورت سوادآموزی همگانی و تاسیس نظام مدرسه ای جدید بود، ایده ای که میرزا حسن رشدیه و امیرکببر و دیگران آن را تحقق بخشیدند. آخوندزاده به بیان خودش در اندیشه “تربیت ملت” بود، تربیتی که هر ایرانی را شایسته و شهروند کند.
✅ روشنگران و روشنفکران بزرگ ایران در دوره معاصر هر کدام خالق ایده های سازنده ای بودند.
🔻هر چند ایدیولوگ هایی مثل آل احمد اینها را ندیدند و گاه حتی ایده های ویرانگری مثل “غربزدگی ” را طرح کردند، ایده ای که خسارت های جبران ناپذیری بر ملت ما وارد کرد و هنوز هم این خسارت ها ادامه دارد.
✅ حسرتم این است که کاش می توانستم ایده ای بیافرینم که صد و پنجاه سال بعد کسی مثل سلیمان نژاد و همکارانش بگویند روحش شاد، اندیشه او به ملت ایران خدمت کرد.
🔻خدمت به ملت و وطن کار بزرگی است. هر کس در جایگاه و نقشی که دارد می تواند خادم ملت باشد. سیاستمدار و بازرگان و صنعتگر و معلم و هر پیشه ای، می تواند خادم واقعی باشد.
✅ مثالی بزنم. همین لحظه که می نویسم “نوحه نقادانه” تازه یزدی ها در شب اول محرم را شنیدم. چند سالی است این نوحه خوانی نقادانه صدای جامعه شده است. حتی نوحه خوان هم می تواند خدمتی ماندگار کند. خلاقیت بشر انتها ندارد و همه می توانند خلاق باشند.
🔻این خدمت نه تنها نام نیک می آفریند، بل بالاترین حس رضایت از زندگی را ایجاد می کند. گمان نمی کنم ارزش انسانی و اجتماعی بالاتر از این وجود داشته باشد.
🔻البته دانشمندان و اندیشمندانی هستند که خادم بشریت اند. مخترعان و کاشفان و نوآوران بزرگ، مثل کاشف پنسیلین یا مخترع الکتریسته، و هزاران کاشف دیگر به همه بشریت خدمت کرده اند. خدمت به همه بشریت ارزشمندتر از خدمت به وطن است، چه این خدمت شامل وطن هم می شود.
✅ برای روشنفکر و معلم مردم شناسی متوسط الحالی مثل من هم این حسرت باقی است که کاش می توانستم و بتوانم برای ایران و مردم آن سخن و ایده ای بیافرینم که موجب سازندگی و پیشرفت سرزمینم و مردم آن شود.