سده مهربانی
2025-02-15آیا من هم باید نظرم را بنویسم؟
2025-02-15📝 یادداشت دکتر نعمت الله فاضلیبا عنوان انسان شناسی (مردم شناسی) به چه کار ایران امروز می آید؟
🔻۱۸ فروردین ۱۴۰۰
انسان شناسی اجـــتماعی و فــرهنگی قدیمیترین شاخه انسانشناسی است که در قرن نوزدهم در فرایند مدرن شدن جوامع و گسترش مدرنیته شکل گرفت. خاستگاه اولیه و اصلی آن هم بریتانیا بود، هر چند آلمان و فرانسه و آمریکا هم در آن سهم و نقشی دارند. اگر انسانشناسی (آنتروپولوژی) یا چیزی را که مردم ما آن را معمولا «مردم شناسی» میگویند دانشی در نظر بگیریم که سروکارش با فرهنگ است، -همانطور که زمین شناسی به زمین، فیزیک با ماده طبیعی یا ریاضی با عدد و کمیت سروکار دارد- سروکار مردمشناسان هم با فرهنگ است. بر این اساس سروکار مردمشناسان ایرانی هم با فرهنگ است، فرهنگ آنطور که در ایران تحقق و معنا پیدا کرده است. البته امروزه فرهنگ موضوعی است که همه رشتههای علم انسانی از فلسفه و نقد ادبی گرفته تا جغرافی و تاریخ، از زبان شناسی تا اقتصاد و علوم سیاسی یا حتی روان شناسی با آن درگیرند. اما اگر از فلسفه بگذریم، این مردم شناسان بودند که پیش از و بیش از همه دانشهای مدرن «فرهنگ» را دستور کار اصلی خود قرار دادند و تا همین امروز هم دستورکار اصلیشان فهم فرهنگ است. تفاوتهایی میان شیوه کار مردمشناسان با دیگر رشتهها وجود دارد. مردمشناسان عموما میخواهند ببینند مردم چگونه جهانشان (شامل انسانها، زمانها، مکانها و ابزارها) را تفسیر و معنا میکنند و در این فرایند معناسازی و معنادهی چه مسألههایی برایشان شکل میگیرد یا پیش میآید. مردمنگاری روش اصلی مردم شناسان است. مردم نگاری یعنی مردمشناس مدتی (معمولا یک سال) در میدان تحقیق (روستا، سازمان یا گروه) زندگی میکند و در چارچوب دیدگاه نظری و مسألهاش از طریق مشاهده، گفت و گو، مطالعه اسناد و مدارک میدان تحقیق اش، توصیف و تحلیلی از فرهنگ در قالب تک نگاری تهیه میکند. این شیوه کار تنوعات گوناگونی دارد. مردم شناسان با توجه به دیدگاه نظری و موضوع و مسأله تحقیق شان شکلهای متنوعی از مردم نگاری را خلق کردهاند. امروزه بیش از چهل گونه مردم نگاری وجود دارد. ضمنا نه دانش مردم شناسی محدود به مردم نگاری است و نه مردم نگاری منحصرا در مردم شناسی به کار میرود. همه دانش های انسانی کم و بیش امروزه از روش مردم نگاری استفاده میکنند. اما همچنان مهم ترین روش مردم شناسان مردم نگاری است. اما چیزی که مردم شناسان را واقعا متمایز میسازد پرسشها و دغدغههای آنهاست. توضیح دقیق عملکرد مردم شناسی ایران در مقالات و کتابهای متعدد درج شده است. اگر مردم شناسی در ایران را بحثی جدا و مستقل از مطالعات انسان شناختی بدانیم که غیرایرانیان درباره ایران میکنند و همچنین فعالیت مردم شناسان مهاجر ایرانی را که مقیم ایران نیستند هم نادیده بگیریم در این صورت میتوان گفت در چشماندازی کلی مردم شناسی در ایران ماهیتی گفتمانی دارد و حول تنشها و موضوعات فرهنگ در ایران معاصر سامان یافته است. می توان دانشهای انسانی را در سه قلمرو قرار داد: گفتمان، دانش نظری، و رشته آموزشی. پژوهش های نظری انسانشناختی حول نظریهپردازی عمومی درباره ماهیت انسان و فرهنگ هستند. در کلیترین سطح این است که این دانشها بخشی از «فرایند ساختیابی فرهنگ در جامعه ایران معاصر است». بدون این دانشها ما امروز از تاریخ فرهنگ و تاریخ فرهنگی ایران آگاهی نداشتیم. اینکه امروز از اسطورهها، زبانها، گویشها، آیینها، دینها، قهرمانان، دانشهای بومی، صنایع قومی، هنرهای محلی، بومی، ملی، و به طور کلی میراث فرهنگی ایران آگاهیم و درباره آنها حساس و هشیار، تا حدودی به دلیل وجود همین گفتمان مردم شناسی ایران است. البته این گفتمان از دانش جهانی و پژوهشهای سایر محققان ایرانی و غیر ایرانی الهام، اقتباس و یاری گرفته است. فرهنگ معاصر ایران نمیتوانست و نمیتواند بدون این دانشها ساختار و وجود کنونیاش را پیدا کند. در اینجا باید توجه کرد که گفتمان مردم شناسی ایران عهده دار نقش معرفتی مهم و ضروری در تحولات ساختاری ایران بوده و هست. دومین کارویژه بزرگ گفتمان مردم شناسی ایران بازنمایی و برساخت کردن تنوعات فرهنگی در ایران معاصر است. تنوعات فرهنگی در ایران معاصر از دو چشمانداز در معرض تهدید و تحدید شدن است: ۱) منظر جهانی و فرایندهای سیطره جهانی شدن اقتصادی، سیاسی و فرهنگی که میل به یکسان سازی همه فرهنگ در قالب جامعه بازار و سرمایه داری است؛ ۲) منظر ملی و سیاست همگن سازی فرهنگی که حکومتها و دولتها در سده اخیر در پرتو ایدئولوژیهای ملی گرایی باستانی و اسلام گرایی سیاسی دنبال کردهاند. سومین کار ویژه گفتمان مردم شناسی در ایران مشارکت و درگیر شدن با دغدغههای سوژهها و افراد در سطوح خُرد مانند تکاپوهای زنان و جنبش فمنیسم، دفاع از حقوق کودکان و نوجوانان، جنبش محیط زیست گرایی، جنبشهای عدالتخواهانه و نقد فرهنگی کنشهای ایرانیان است.