یادداشت دکتر نعمت الله فاضلی، با عنوان شکاف بزرگ
۱۸ مرداد ۱۴۰۲
دوستان نازنین و فرهیخته ایران دوست و وطن خواه و دغدغه مندم خواندن و ترویج کتاب “جامعه شناسی به مثابه فرم هنری” را جدی بگیرید.
این کتاب بنیانی روش شناختی و فلسفی را روشن می کند که کتاب هایی مثل “شازده حمام” و دانشمندانی مثل پایلی یزدی بر آن استوار شده اند. یقین دارم این سنخ دانشمندان ادبیات را امتداد علم می دانند.
بحران معرفتی عظیمی در ایران داریم، بحران شکاف بزرگ علم و هنر و ادبیات. امثال پاپلی یزدی که جغرافیدان و دانشمند باشند و با بینش علمی، اثر ادبی خلق کنند، اندک شمارند.
مشکل ما کمبود استعداد نیست، فقدان بینش است، بینشی که امکان تلفیق علم و هنر و ادبیات را فراهم کند.
ما دانشگاهیان برای آگاه و متحول کردن جامعه چاره ای جز تلفیق علم و ادبیات نداریم.
نیزبت به ما می آموزد چگونه نظریه پردازان بزرگ، “سبک” و “چشم انداز ادبی” داشتند.
نیزبت تاریخ علم و تاریخ هنر و ادبیات را با تیزبینی و دقت می کاود و نشان می دهد اشترکات و همسخنی ها و هم افزایی های میان نقاشی، موسیقی، رمان با جامعه شناسی و فلسفه موجب تغییرات سیاسی و اجتماعی بزرگ در جوامع معاصر شده اند.
ما در ایران امروز محتاج شناخت اشتراکات علم، علوم انسانی با هنرها و ادبیات هستیم. ما دانشگاهیان برای نجات ایران باید کاری کنیم، با علم و دانش مان را فراگیر سازیم، باید با جامعه و عامه اهل فکر سخن بگوییم.
نیزبت راه این کار را به ما نشان می دهد. می دانید چه چیز شگفت انگیزی را نیزبت در این کتاب کشف می کند؟
این که بینش ادبی و هنری دانشمندان بیش از روش و روش شناسی در خلاقیت و اکتشافات شان نقش داشته و دارد.
بینش ادبی فقط فرم و زبان دانشمندان را بهتر و جذاب تر نمی کند، بل ذهن آن ها خلاق و چشم آن ها را بینا و استعداد آن ها را شکوفا می کند.
“جامعه شناسی به مثابه فرم هنری” شکاف بزرگ علم، علوم انسانی و هنرها و ادبیات را پر می کند. نیزبت نشان می دهد این کار برای هنرمندان و رمان خوان ها و رمان نویسان، نقاشان و موسیقیدان ها و علاقه مندان به موسیقی هم مفید و ضروری است.
یکدیگر را تشویق و دعوت کنیم به خواندن و گفتگو درباره “جامعه شناسی به مثابه فرم هنری”. این کار را کنشگری برای توسعه ایران بدانیم.
مساله های جدی علمی، مساله های انسانی و جوامع انسانی اند. کمک کنیم نسل های امروزی دانشگاهی زیبایی شناسانه و هنری بیندیشند و هنرمندان و رمان نویسان هم علمی نگاه کنند. کمک کنیم علم و هنر را آشتی دهیم و این شکاف لعنتی میان آن دو را برداریم.
و مهم تر، یادمان باشد ناچاریم کتاب بخوانیم. کتاب را ترویج کنیم. آنها که می توانند، بضاعتی دارند، کتاب بخرند، خواندن را ترویج کنند، حتی اگر خودشان توان و مجال خواندن ندارند.